من پنج ساله خونه خودمم از وقتی بچه دارشدم چون سنم کم بود خیلی زودهیته میشدم دیگه از وقتی بچم یک سالش شد بیشتر میومدم خونشون هفته دو روز گاهی سه روز گاهی دو هفته ای چون ماشین نداریم و راه خونمون با موتور خطرناک بریم من با بچم وقتی میام میمونم یکی یا دوشب مدتی هم بابام منو با ماشین میبرد میاورد امروز مامانم کلی جیغ و داد و نفرین کرد که من برات زحمت کشیدم اگ هرچی براتون زحمت بکشت معرفت نداری کلی جیغ کشید من خیلی خجالت کشیدم گفتم مگ چبکار حردی من بچتم گفت نگفتم بی معرفتی خیلی عجیبه برام
مامان من هر دقیقه و ساعت و روز منت میزاره
خب خسته شده حتما یه مدت کمتر برو بچه آدمو خسته میکنه
یکبارم تو عقد همین کاراشو کرد اوایل عقدمون به شوهرم گفت من براش زحمت کشیدم سوهرمم گفت همه پدر و مادرا برا بچشون زحمت میکشن منت نداره که
شوهرم گفت من پدر و مادرم اینقدر اذیت کردم تصادف کردم اونا تا لب مرگ بخاطرم رفتن هنوز اینجوری منت نکردن
الان که بچه نیستی دیگه، برو خونه خودت، من نمیگم مامان کار درستی کرده و.... ، اما این رو بدون هرچی زودتر با چالش های زندگی ت روبرو بشی زودتر بزرگ میشی
الان ک همیشه اینجا نیستم میگم هر ماهی یا دو هفته ای میام فقط دیشب موندم هوا سرد بود صبح تا ی حرفی زدم یک عالم جیغ و داد کرد من از صبح میخاستم برم شوهرم نیومد دنبالم بایلمم نمیبره با ماشینش مجبورشدم بمونم تا شوهرم برسه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز