دیروز بچه های خالم ( ۱۲/۱۴ ساله بودن) با دختر داییم ۱۹ سالشه دعوا کردن
بچه های خالم اولش ی حرف زدن ولی خیلی حرف بدی نزدن یعنی دختر داییم مقصر بود زیادی شلوغش کرد و توهین و تخریبشون کرد حتا از خونه بیرونشون کرد اونا ساکت بودن رفتن بعد دیشب ی دعوا هم بین خانواده ها افتاد
من اونجا همه چیو دیدم ولی نتونستم واقعیت و بگم خودم خیلی دلم سوخت بهشون من و دخترداییم خیلی اوکی ایم از یطرفم اخلاق زنداییم یطوریه اگه برخلاف دخترش حرف میزدم آدم بده میشدم
خیلی حس بدی دارم خیلی
من تنها امیدم دخنرداییمه باهاش جورم تو فامیل فقط