ما شهرستان زندگی میکنیم عید مجبوریم بیایم خونه پدر مادر بمونیم امشب پدرم زود خوابید تازه هنوز دو دقیقه نبود خوابیده بود که پسر چهارسالم رفت بالا سرش و نگو پدرم ترسیده محکم بهش سیلی زد جوری که صدای سیلی تا آشپرخونه اومد منم عین دیوونه ها شدم عصبانی شدم و جیغ و داد کردم و همه چیو بهم زدم من اجازه نمیدم کسی به بچم دست بزنه گفتم از فردا اینجا نمیمونم میرم دیگه.