سر ظرف شستن دیروز گیر داده که تو آشغال میرا داخل سینک منم میگم نه خودم جمعشون کردم انداختم سطل آشغال باز گیر نه من تو رو میشناسم تو امتحان پس داده ای یه بحث بزرگ کردیم الان باز بحث کردیم سر پیاز که قرار بود گوشت تفت بدم ولی گندیده رود پیاز و سرخ کرده بودم الان آب زدم دوباره بحث کردیم آخرش گفت بدون من هیچی از شما پیش نمیره از اون طرف بابای من بدون اینکه به من بگه مسافرت رفت مشهد با مادرش در صورتی که به من گف پول ندارم