ما از اول عقدمون باهم اختلاف داریم و هرموقع باهم دعوا کردیم خانواده شوهرم گذاشته کف دست همه .من خیلی حساس بودم به این موضوع
الان دیگ کم کم ب جدایی رسیدیم یعنی قهریم چند ماهه دیدم رفتن باز ب همه فامیل گفتن پشت سرم بد گفتن بهشون گفتن دختره به پسرمون تهمت مریضی زده فلان( روانشناس تشخیص داده بود تهمت نزده بودم)
منم عصبانی شدم به همشون پشت سر نامزدم بد گفتم گفتم مریضه افسردس قرص میخوره فلان
الان خیلی عذاب وجدان دارم آبروشو بردم خیلی ناراحتم ولی بخدا مجبور شدم از حق خودم دفاع کنم
چرا اینجوری می‌کنی.جدا شو.
همه خودشون راحت متوجه میشن
افسردگی که کارش به قرص بکشه باید در ازدواج تجدید نظر بکنی
چون احتمال نازایی و عدم توانایی جنسی مرد بالا میره
البته بستگی به علت افسردگی داره
عجب
تا جایی دیگه خانواده ها این مسایل رو قایم میکنن چطور پیش فامیل خودشون از اختلاف شما گفتن
بخاطر افسردگیش میخای جدا شی؟
ازدواجتون سنتی بود خبر نداشتی از بیماریش
بیخیال طرف چند ماهه گذاشته رفته هیچی نگی فکر میکنن ایراد صددرصد از توئه. خودتو سرزنش نکن
منم یه زمانی خیلی شبیه بودم. اذیتم میکردن منم برای دفاع از خودم میگفتم از خودشون مشکل دارن. ولی بنظرم داد و آبروی شوهرتو پیش کسی نبر. آخرش میگن این دختره همونه که نامزدشم مثلا روانی بود. اگه خودشم خوب بود اینجوری نمیشد. برا بچه هاتون بد میشه. اول تو از چشم میفتی. بعد همسرت چند وقت دیگه برا بچه هات نم تره خورد نمی‌کنند.
دلایل طلاق ب کنار
من حتی اگ طلاق هم میگرفتم قصد داشتم ب کسی نگم
چون دلم میسوزه براش دست خودش نیس
ولی خانوادش حرصمو دراوردن کاری ک نباید میکردمو کردم و قابل برگشت نیست خیلی داغونم
حتی اگ یک درصد هم احتمال اشتی بود دیگع نمیشه..
دلایل طلاق ب کنار
من حتی اگ طلاق هم میگرفتم قصد داشتم ب کسی نگم
چون دلم میسوزه براش دست خودش نیس
ولی خانوادش حرصمو دراوردن کاری ک نباید میکردمو کردم و قابل برگشت نیست خیلی داغونم
حتی اگ یک درصد هم احتمال اشتی بود دیگع نمیشه..
شغل نداره
افسرده هم هست
فامیلش هم خل و چل و فضولن
دلت خوشه ها
بیا بیرون از این رابطه
