بنظرتون جاریم ازم ناراحت شد

اشکال نداره 

زیاد خودتو درگیر بقیه نکن 

زودم میرفتی باز،حرف درمیاردن 

چی شده شوهره دیر اومد و فلان و ...

مگه دیشب تشکر نکردی ازش دیگه چرا امروز دوباره پیام دادی تشکر کردی چندبارتشکرمیکنن مگه توهم که دیدی دیشب چی گفت نبایدپیام میدادی

الان خودتم چن جور گفتی 

یه بار میگی تقصیر شوهرم بود گفت بمون تامن بیام

یه بار میگی حالم خوب نبود 

یه بار میگی اونا خودشونم شام دیر میخورن

یه بار میگی من برا کمک میخواستن

تنها راهش این بود که بگی نمیتونم بیام مهمونی که الانم نیفتی تو فکر 

در هر حال چون تو یه ساختمانم بودید کارت زیاد جالب نبوده ولی دیگ بهش فکر نکن گذشته 

حالت تهوع داشتی اصلا دعوتشو قبول نمیکردی

من بشخصه کسی دیر تر از ۷ بیاد برای شام دیگع اومدن و نیومدنش به یه ورمه

چون انگار فقط میخواد بیاد شام بخوره،بره

هزارتا مشکل دیگه هم هست.نگفتم ناراحت نشن ولی انقدری جدی نیس ک آدم ب روی خودش بیاره.

نه بابا کی گفته من سردوقلوهام که بخش مادران پرخطر پریناتال بستری بودم همه همین وضع بودن حاملگیا این دوره سخت شده واسترس زا همه هم مشکل کیسه اب و استراحت مطلق بودن 

من که خودم هیجاااااا نرفتم هیجا تاالانم که ۴ماه زایمان کردم بازم بخاطر بچه هام زیاد جایی نمیرم 

درهرصورت خانم باردار مراعات میخواد. بقول خانوادم وشوهرم بارداری مگه الکیه مادر شدن شجاعت میخواد اطرافیانم باید اینو درک کنن نکه بگن ماحامله بودیم فلان وبیسار شماحامله وشدید نازدارید 

من بودم اگه هم ناراحت میشدم هیچی به مهمان نمیگم به عنوان میزبان مخصوصا وقتی میزبان ازم عذر خواهی کنه 

اهل تیکه هم نیستم بدم میاد از زبون تلخ

دیگه بحث ارزش ها و خط قرمزهاست

شما براتون زیاد بولد نیس

اما من خودم و بقیه ک می بینید براشون مهم که مهمان اگه شرایطش رو نداره قبول نکنه اگه که قبول کرد ادابشو رعایت کنه

خودم دوست داشتم حضور داشته باشم مراسمات اهل بیت کرامات داره بخدا خود خدا واهل بیتم دوقلوهامو نجات داد ومثل معجزه الان بغلمن تاپیکم رو بخونی درمورد بستری بارداریم متوجه میشی منو دکترا جواب کرده وبودن سر اشتباه یه دکتر احمق

اسی ی ذره جاریت حق داره .

بهرحال دیر رفتی

خب همون دیگ مهمونی قبول نمیکردی

میدونی چرا بارداریا سخت شده؟

چون از روز اول همه میرن تو استراحت مطلق