داداشت کوچیکه راحت میتونی آرومش کنی مثلا هروقت اومد بگو داداش جون اسمشو با محبت بگو بیا ی نقاشی خشگل واسم بکش یا ی پازل بزرگ بگیر بزار جلوش حل کنه
اون سنش کمه راحت میتونی بیاریش سمت خودت
من بعد طلاقم برگشتم خونه مامانم هم مامانم هم خواهرم ک ازم بزرگتره هم داداشم اذیتم میکردن داداشم ۱۵ سالش بود خواهرم عمدا میومد همونجایی ک درس میخوندم جیغ سروصدا با داداشم درگیری راه مینداخت
روی راه پله درس میخوندم حتی اتاق نداشتم
باز صدای تلویزیون و کشتی کج تا آخرش میکردن شب کنکور مهمون دعوت میکردن میخواستم تجربی شرکت کنم همون خواهر م خودش پرستاری قبول شده نذاشت از حسادت
چون میتونستم رتبه بیارم هرروز سروصدا و بحث دعوا راه مینداخت
شوهرم ۳ماه اول ماهی ۱سکه بهم داد دیگ نداد همونزمان سکه ۳۰۰تومن بود قضیه مال ۱۵سال قبله
خانم داشت میرفت شیفت بهم پرید ک چرا من برم شیفت کارکنم اونوقت تو اینجا دراز بکشی مهریه بگیری