مثلا وقتی زایمان کردم سزارین بود میگفت والا من زاسیدم دوتام زاییدم اینجوری نکردم
بعد مثلا سردرد دارم ب شوهرم میگم
مادرشوهرم میگ والا من مریض میشدم اینجوری نمیکردم بدترین مریضیا گرفتم جیک نزدم شوهرمم دیگ وقتی مریضم بخاطر این عنا بم اعتنا نمیکنه چون فک میکنه ادا میام
بعد خدا نکنه خودشون چیزیشون بشه ی کارایی میکننن اوووف بیای و ببینی
نکبتا
انقد بدم میاد ازشون
یبار بگو شما پوست کلفتی دهنشو میبنده
چون دوست ندارن همسرت بهت توجه کنه
من سرحاملگیم ویارداشتم مادرشوهرم میگفت لوس،بازیه من۹ماهه حامله بودم قالی۱۲متری روشستم انداختم روشونم بردم بالاپشت بوم پهن کردم😂😂
وقتی ادا میومد باید میگفتی مادر جون شما ک دو شکم زاییدی الان برا سردرد اینجور میکنید؟😂
مادرشوهر منم همینه من آپاندیس عمل کردم چپ و راست میگفت ناز میکنه من بدتر عمل کردم اینطوری نکردم خودت ننداز پاشو آشپزی کن ظرف بشور یا زنگ میزد به شوهرم غذا از بیرون نگیر حتی از بیمارستان اومدم با یه حالتی میگفت یه ملیون خرج شد نه منم گفتم آپاندیس خود درمانی ندارع شرمنده ولی شوهرم به حرفش توجه نمیکنه یا جوابش میداد الآنم اکثر وقتا مریض شم بهشون نمیگم
اخه کجا پوست کلفت وقتی من میگم اره مثلا سرم درد میکنه ادا پهلوانارو درمیاره ولی وقتی خودش مریضه خدا میدونه چیکارا ک نمیکنه
ی بار خونه ما بود ی جوری ناله میکرد برا یه سرماخوردگی ک پدرشوهرم فکر کرد من مریضش کردم بلندش کرد گورشونو گم کردن
حیف محبت ک ب اینا میکنم من
ببین ینی من بچه دوماهه داشتم این بهش گفتم اگ بدت نمیاد ماسک بزن من خودمم مریض میشم وقتی بچرو بغل میکنم ماسک میزنم ک نگیره اخه دوماهشه کوچیکه ک این حرف ب تیتیش خانم برخورد خابیدنی اونقد ناله کرد ک شوهرش گفت پاشو بریم حالا من بهش سوپ موپ نمیدونم ابمیوه و انواع شربت دادم خوب شه اونوقت
وقتی ما مریضیم ی لیوان اب دست ادم نمیدن
خیلی زشته دیگ
بعد فردا پدرشوهرم گفت گور پدر بچه اگ میخاد مریض شه بشه پاشو بریم منم هاچ و واج موندم
ک چرا اینجوری میگن بلند شدن رفتن از خونشون تا خونمونم ۱۷ ساعت راهه
حالا جالب اینجاست ۲ روز بعد ما رفتیم خونشون بنا ب دلایلی رفتم دیدم خانوم سالم و خوش خرم
😄😄😄فقط ادا هاش برا منه اخه ادمی ک سرما میخوره چجوری تو روز دوم عالیه؟
