من خیلی خودم رو کوچیک کردم. هیچی نمی خریدم، همیشه درحال التماس بودم. اعتماد به نفس نداشتم. غرور نداشتم. عاشقم بود. نمی خواست کسی بفهمه که یکسال مخفیانه داره التماس می کنه تا من زنش شم. منم قبول کردم و با یه خواستگاری فرمالیته تو یک ماه زنش شدم و بعد عقد زد زیر همه چی و گفت من کی تو رو میخواستم؟؟؟؟
اینقدر از نظر مالی رعایت کردم و خرج نکردم که شد عادتش که من ارزش خرج کردن ندارم
الان اینا رو درست کردم. ولی خیلی دیر. آبروم و غرورم و سلامتیم رفت تا یاد بگیرم چه جوری رفتار کنم