دو سالی دوست بودین بعد نامزدی بالاخره عقد میکنین شما تازه عروسین تازه عقد کردین اولین عید متاهلی هست و حالا هم رسم هست هم دوست دارین اولین عیدی رو بگیرین
شوهرتون یه شوهرخواهر داره که ادمیه که کمک کرده به خانوادشون و یه جورایی اون رو بابای خودش میدونه چون پدر نداره اون یه جورایی پدری کرده براش کار براش جور کرده وقتی تو تنگنا افتاده کمکش کرده (اینو گوشه ی ذهنتون نگه دارین باز راجبش میخام حرف بزنم )
با فرض اینکه میدونین طلای عقد نخریدن و بله برون چیزی نیاوردن و شب چله فقط یه کیسه تخمه و یه کیسه بادوم زمینی اورده بودن تو مناسبتای مختلف ابراز تنگی مالی میکنه
با این همه حال همین شوهر خواهر هی تو مخمصه خودشو میندازه انواع اقسام چکو میکشه تا دارییشو زیاد کنه و به علت سادگیش فقط درحال پول دادن و چک دادنه یه پوئن گیرش نمیاد و همیشه هم پا فشاری میکنع تصمیماش عملی بشه
شوهرتون برای کمک به اون با اینکه داره اکثر کارا و هزینه هارو خودش میکنه ولی به اسم شراکتی بیاد مبلغ پول سود رو به اون بده که خدای نکرده اون نیفته زندان به خاطر برگشت چکش
دقت کنین این وضعیت دائمیه چون همیشه در حال ضرر دادنه و فکر میکنه عقل کله ولی با این حساب هر سری چک میده و شوهر منم از لحاظ مالی کمکش میکنه
ولی خب هنوز شما همون دختر احساساتی هستین که از وقتی ازدواج کردین به احساساتتون توجهی نکرده دوست داشتین مثلا لباس عید میخریده یا عیدی میداده بهتون اما نداده تا دامادشون یه وقتی زندان نیفته یا به اون یه به فامیلای دیگشون کمک مالی میکرده مثلا یکی دیگشون زن طلاق داده ولی اومدن ازین پول قرض کردن که زندان نیفته سر مهریه
خب شما به عنوان تازه عروس کوتاه میومدین یا عصبی میشدین یا چیکار میکردین برام سواله حتما جواب بدین❤️