عزیزم ممکنه اون خانم از طرف دشمن شوهرت باشه این داستان واقعیه خوب گوش کن تو اطرافیان اتفاق افتاد :
ی خانم و آقای جوون و پولدار بودن که هلدینگ داشتن و تازه عروسی کرده بودن
ی روز این آقا از یکی از همکاراش ی پول کلفت قرض میکنه و بهش برنمیگردونه یارو میره دم خونش و دعوا میکنه باهاش آقا هم میگه اران دستم خالیه توروخدا درکم کن بعدا بهت برمیگردونم و اینا …
خلاصه چند ماه میگذره و طلبکاره دیگه پیله نمیکنه تا اینکه ی روز اون خانم تو ایستگاه اتوبوس وایساده بوده و منتظر اتوبوس بوده
ی خانمی کنارش وایمیسه و الکی خودشو میزنه به حال بدی که سرگیجه دارم و فلان
به زنه میگه ما خونمون نزدیکه و با هم ی ایستگاه پیاده میشن اون خانم دلش میسوزه و میره براش آب قند میاره از اون روز به بعد دیگه با هم صمیمی میشن و طرح دوستی میریزن
شوهره هم شک میکنه اما خانمه جدی نمیگیره
ی روز که شوهرش خونه نبوده این زنه میاد دم در میگه میخوام ی بسته بهت تحویل بدم و باید بیام بالا فورا
خلاصه زنه میاد بالا خانمه بهش میگه عزیزم شما که بسته نیاوردی زنیکه آشغال با کل زورش زنه رو هل میده تو خونه و با چند تا مرد قلدر میاد تو و درو قفل میکنه
بعد چندین ماه پیگیری میفهمن این زنه نوچه یکی از طلبکارا بوده که همون یارو طلبکار آدم اجیر کرده بوده که این آقارو تیغ بزنن
تا جایی که من یادمه خانمه رو حسابی کتک میزنن و بهش ت ج ا و ز میکنن تو اتاق میندازنش و پول و دلار و طلا هرررر چی بود برمیدارن میرن 😭😭😭 خانمه الان مشکل روحی شدید داره و چندین بارم دست به خود کشی زده بوده ولی الان زنده هست شوهره هم ازش طلاق گرفته و طلبکاره و دار و دسته هاش هم افتاد زندان
ببین خیلیییی مواظب باش خودت باش
تو با خواهر من فرقی نداری
جامعه پر از گرگ درنده شده
خوب فکر کن ببین شوهرت طلبکار دشمن چیزی نداشته ؟؟
