خدا به دلت ارامش بده میفهمم منم زخم ها خوردم از مادرم ولی یه جایی فهمیدم که فقط باید هیچی نگم بذارم تا فکر کنه همه چیز حق با اونه خودمو از همه جهتی ازش دور کردم دیگه الان با اینکه با هم تو یه خونه زندگی میکنیم ولی جز سلام و صبح به خیر چیز دیگه ای بینمون رد و بدل نمیشه ،این تقصیر سیستم اموزشی و رسانه های ماست فقط تو مغز بقیه کردن که پدر و مادر مقدسن حتی اگر گبر باشن باید احترامشون بذاری ،یه نفر نمیاد در مورد حق اولاد حرف بزنه اینکه همیشه خوارش کردن اینکه همیشه کوبیدنش اینکه بهش تهمت ناروا زدن و...همشون جواب داره .
جالبه خیلی از این مادرایی که مادری بلد نیستن هر روز تو جلسات قران و روضه هستن ولی حیف که ذره ای درمورد اخلاق مادر بودن بهشون یاد نمیدن
🤗
این چیزا میگذره
امیدوارم مامانت هم متوجه بشه
خب حق با شما هست
همسن ابجیای منی اونا اگر نخوان جایی برن هییچکسی نمیتونه اجبارشون کنه خصوصا جمع خانواده ک داییا خاله ها زن و شوهراشون همه فقط تفنگ کم دارن همو بزنن نیش و کنایه و متلکاشون
😄
البته من قبلا میرفتم خوش نمیگذشت ولی بازم میرفتم اینقدر دوست دارم همه باهم خوب باشن
هیچ کاری باهاش نکردن حتی حرف ید هم بش نزدن
بعد باورت میشه
من اصلا با اون دختر دوست نبودم نمی دونستم دوست پسر یعنی چی میرن خونه چیکار میکنن اصلا مثله الان اگاهی نبود
مامانش اومد خونمون گف مدرسه متوجه شده جریانو بعد شما همسایه ما هستین، حالا کلی همکلاسی داشت کلی همسایه که همه جریان رو فهمیده بودن
بعد مامانم از مو منو گرفت کشید دور تا دور حیاط تاب داد یه قسمت سرم کلا موهاش کنده شد تو خودم جیش کردم، اون خانوم هم نگاه میکرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز