ما پنج تا جاری هستیم سه تاشون غریبه هستن و من و اون یکی جاریم فامیل همه جوره بدردشون خوردیم دقتی مهمانی باشه ظرفا رو میشوریم مرتبا خانوادم دعوت میکنن مناسبت ها زنگ میزنن پدرشوهر خدابیامرزم خیلی هوامونو رو داشت ااااا مادرشوهرم چون خودشم وصلتش بل پدرشوهرم غریبه بودن هوای اونا رو داشت با ابنوه شاید ماهی دوماهی یبار بیان پیشش اما هفته ای چندبار میاد خونمون ده روز میمونه با اینکه توی یک شهریم اما احترام و چرب زبونی و هدایای واسه عروس کوچیکه هست که اصلاااا محلشون نمیزاره
از اینان که به قول قدیمیا
خودی رو خوار کن غریب رو هار کن