من اخرای 4 هستم
از یه طرف خواهرم زایمان کرده و رفته خونه مامانم، میدونم نیاز به مراقبت بیشتری داره، اما چندروز با شوهرم قهرم
از یه طرف مامانم ک همیشه بهم زنگ میزد هروز، دوروزه زنگ نزد بهم
وقتی هم زنگ زد وسط حرفاش گفت خواهرت اومد خونش، هفته ای دو سه روز برو پیشش کمک...
از اول حامله شدم هیچکس حواسش بهم نیست چون خواهرم بود...
الانم خیلی به دلم اومد همچنان از من انتظار دارن برم کمکش
نمیگم شاخ غول شکستم که باردارم، ولی بارداری اولمه
خیلی حالم بده، اینک انقد همه بی توجهن
همه درگیر خواهرم هستن
و همچنان از من انتظار دارن برم کمک