دیشب ی عالمه مهمون داشتیم ۲۴ نفر بودن ی عالمه ظرف شام و میوه شستم خواهر شوهرای عوضیم بودن ظرفا تموم شده الکی اومدن تعارف زدن بزار کمکت کنیم گفتم ن ممنون تموم شد دیگ ،بعد اینا نشسته بودم میگفتن آدم باید کلفت بگیره کارش بکنه از این خزعبلات...دیشب ب شوهرم میگم این خواهرات نمیشد ب من کمک میکردن آخه من با مادر شوهرم زندگی میکنم ،گفت تو خودت دوست داری حمالی کنی ب من چ
گفتم چییییی الان شدم حمال؟؟؟؟؟؟؟اینم دستت بشکنه اس بهم میگی دلم خیلی شکست دوست دارم بمیرم بنظرتون چی بهش بگم خدا منو لعنتت کنه گیر این قوم الظالمین افتادم بخدا دشمن آدمم ببینه زن حامله اس کمک میکنه بیشرفای پست....