2777
2789
عنوان

عشقم زن گرفته

| مشاهده متن کامل بحث + 289 بازدید | 28 پست
دیگه نگو بهش عشقم

لعنت ب این دل صاحب مرده  

نمیتونم دوسش دارم.  

ولی ریاست میگی انگار.

نباید بگم.

آنم مجبور شد زن بگیره.

مجبووور.

شاید یروز زندگیمو اینجا گفتم.

زندگی ما خیلییی خاص بود.

خیلییی زیاااد

لعنت ب ونیا و آدمای کثیفش.

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن زیره "رژیم فستینگ "گرفته

عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم رژیم فستینگ بگیرم. سریع دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف خوب هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

لعنت ب این دل صاحب مرده نمیتونم دوسش دارم. ولی ریاست میگی انگار.نباید بگم.آنم مجبور شد زن بگیره.مج ...

الهی خدا به دلت آرامش بده

کاربری دست دوتا رفیقه که وقتی تعلیق میشه میاد رو اکانت من(مجرد و متاهل)🌱

بزار بره میدونم حالت بده خیلیم طول میکشه تا حالت بهتر بشه ولی سعی کن بیکار تو خونه نشینی بری تو جامعه. من مردایی رو دیدم که حتی به جنازه ی زنشون که چند سال پیش مرده هم وفادارن پسرایی رو دیدم که چندین ساله با اینکه دختره ازدواج کرده همچنان بهش وفادارن. چرا ما لایق این مدل عشقا نباشیم؟؟ باور کن یه مرد عاشق بیاد تو زندگیت میگی چرا من اون عوضی رو دوس داشتم و براش گریه میکردم. تو بهترین کاری که میتونی کنی اینکه به خودت برسی ورزش کنی بری تو جامعه خواستگارای خوب برات بیاد و ازدواج کنی. باور کن دیوونه میشه خوشیاتو ببینه. اینجوری انتقام بگیر

ی فرزند خوانده داشت.

خواهر زن هایش دشمنی کردند بهزیستی بچه را گرفت.

منم‌ آرزوم بچه از خودم بود.

هر چی ب خدا التماس کردم بچه بده ک بروم باهاش بچه اش را هم بزرگ کنم خدا نخواست.

فاصله سنی مان زیاد بود.

به همه این دلایل خانواده ام نمی‌گذاشتند.

ی فرزند خوانده داشت.خواهر زن هایش دشمنی کردند بهزیستی بچه را گرفت.منم‌ آرزوم بچه از خودم بود.هر چی ب ...

خب عزیزم همه این مسائل از همون اول آشناییتون معلوم بوده دیگه! وقتی دیدی نمیشه باید زودتر جدا میشدی نه اینکه بذاری ۸ ساااااال طول بکشه!! 

بزار بره میدونم حالت بده خیلیم طول میکشه تا حالت بهتر بشه ولی سعی کن بیکار تو خونه نشینی بری تو جامع ...

عوضی نبود.

رسم دنیا رسم بدیه.

دلم از این میسوزه چرا دقیقا وقتی خودم قیدشو زدم باز خدا آوردش تو زندگیم.

۳ ماه روزگار من و مامانم بهزیستی و دادگاه پا ب پایش رفتیم ک بچه را پس بگیره.

شرط گذاشتن زن بگیره ولی...

شرط دل منم معجزه خدا بود ک ی بچه هم از خود عشقم بهم بده ولی خدا نخواست و نداد.

درک نمیکنم چرا.

چرا وقتی قرار بود برود  باز برگشت؟؟؟

خب عزیزم همه این مسائل از همون اول آشناییتون معلوم بوده دیگه! وقتی دیدی نمیشه باید زودتر جدا میشدی ن ...


من منتظر معجزه خدا بودم.

لعنت ب عشق.

لعنت ب امید الکی ی دلم.  

من باهاش کات کردم.

اشک هامم ریختم خودمم آروم کردم یکم.

ولی ب طرز غیر قابل باوری از ی غریبه، فهمیدم بچه را بهزیستی ازش گرفته و این شد ک باز پام تو زندگیش باز شد و رفتم کمکش.

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز