2777
2789
عنوان

فاجعه های دوران نفهمی و نوجوانی😂😂😂😂

| مشاهده متن کامل بحث + 384 بازدید | 45 پست
جدییییییی؟؟؟یعنی هیچ کاری نکردی بعدا خجالت بکشی؟؟

ن بخدا 

همیشه عین ۳۰ ساله ها رفتار کردم

بچگی نکردم ( ن اینکه نشه کلا چون با ادم بزرگا بزرگ شدم سیاست دارم کلا)

No, take me home, take me home where I belong ;I got no other place to go

من تو عروسی داییم ۵ ۶ساام بود میرقصیدم بعد یه خانم پیری نگو ذوق زده شده از رقصیدن من کم سن و سال اوم ...

ای بابا خوبه که لابد خیلی بامزه بودی😂

عاشق نویسندگی و کتاب. حامی حقوق حیوانات. شطرنج و شنا و آشپزی رو هم خیلی دوست دارم. کاربریم دست دو نفره یکی خودم یکی خدا پس همه حرف‌هام‌رو خودم گردن می‌گیرم😂 به شدت معتقدم به اینکه انسان‌هایی که محترم نیستن و فقط توهین می‌کنن لایق جواب نیستن و جنگ قومیتی مسخره‌ترین جنگ بین بشره... دوست‌دار همه‌تونم! حتی اونایی که دوست‌دارم نیستن. نامه‌ای از جانب یه دختر نویسنده برای خدا: خدایا... یعنی می‌شه یه روزی بایستم و رو به آسمون قشنگت فریاد بزنم شکرت؟ شکرت که ناله های دلم رو بی جواب نذاشتی؟ اصلا بی خیال دورت بگردم... بی خیال ناله های قلب کوچیکم.. همین‌طور بی‌دلیل شکرت! شکر وجودت... دوستت دارم خدای مهربون من...

بیشتر ببینید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بام تل میزدم‌ موهامو یه فوکول بزرگ میزدم پشت سرم هم یه کلییپس بزرگ خط چشم تا اونور خیابون گوشی رو مینداختم گردنم با گوشی تو خیابون آهنگ میزاشتم با دوستام و هزاران خزبازی دیگه😭

آقایون به هیچ وجه درخواست دوستی ندین خسته شدیم از دست شما لااقل بزارید اینجا آسایش داشته باشیم 😤
خاطرات من بیشتر ناراحت کنندس...مثلا من دختر نوجوان بودم مادرم زحمت نمیداد به خودش سوتین برام بخره وض ...

ای وای بمیرم چ بد...

چرا اهمیت نمیداد؟؟ خودت بهش می گفتی که به وسیله نیاز داری؟؟

عاشق نویسندگی و کتاب. حامی حقوق حیوانات. شطرنج و شنا و آشپزی رو هم خیلی دوست دارم. کاربریم دست دو نفره یکی خودم یکی خدا پس همه حرف‌هام‌رو خودم گردن می‌گیرم😂 به شدت معتقدم به اینکه انسان‌هایی که محترم نیستن و فقط توهین می‌کنن لایق جواب نیستن و جنگ قومیتی مسخره‌ترین جنگ بین بشره... دوست‌دار همه‌تونم! حتی اونایی که دوست‌دارم نیستن. نامه‌ای از جانب یه دختر نویسنده برای خدا: خدایا... یعنی می‌شه یه روزی بایستم و رو به آسمون قشنگت فریاد بزنم شکرت؟ شکرت که ناله های دلم رو بی جواب نذاشتی؟ اصلا بی خیال دورت بگردم... بی خیال ناله های قلب کوچیکم.. همین‌طور بی‌دلیل شکرت! شکر وجودت... دوستت دارم خدای مهربون من...

بیشتر ببینید
من مامانم سختگیر بودنه میذاشت تیپ سم بزنیم نه کارای سم بکنیممن حتی خاطراتی از کلیپسم ندارمچون مامانم ...

برو دور سرش بگرد ننه ما اصلا پیگیر نبود هر چی دم دستمون بود میخریدیم الان عکسامو دیدنی می‌خوام خودمو چال کنم

میدونی از بحث کردن خوشم نمیاد چون از بچگی بهم یاد دادن تو دهن سگی که واق واق میزنه نباید سنگ بزنی چون بیشتر صدا میده پس اگه جوابتو تو دعوا ندادم بفهم دقیقا از نظر من مثل یه سگ هار هستی همین حالا هی ریپ بزن تا خسته شی😁😁راهنمای نی نی سایت:« قبل از وارد شدن به سایت یک عدد قرص پرانول مصرف کنید تا از شدت شوک های  وارده سکته نکنید 😂غلط املایی داشتم بهم بگو با سپاس 💕 متاهل 💕 ❌❌❌تمایل به هم صحبت شدن با آقایان ندارم  ❌❌❌شهریارا چه بجا زد فلکت سنگ محک تا تو باشی که طلا خرج مطلا نکنی

بیشتر ببینید
ای بابا خوبه که لابد خیلی بامزه بودی😂

دیگه نمی‌دونم چه فکری تو ذهن اون خانمه گذشت ولی اون نگاهاش هنوزم اذیت کنندن برام و وقتی چراغارو خاموش میکنن و همه جا تاریک میشه میرم وسط😂

یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی  اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️
بیشتر ببینید

عروسی داییم بود فکنم ۹ یا ۱۰ سالم بود ی اهنگی بود میگفت ایستگاه بعد شمال نمیدونم اذربایجان منم اونو درخواست دادم رفتم وسط با همه اهنگا پانتومیم بازی میکردم غیر خودم دختر خاله بخت برگشته همسن خودمم برده بودم وسط نیم ساعت وقت مجلس بخاطر ما دوتاه تباه ب هدر رفت

من مامانم سختگیر بودنه میذاشت تیپ سم بزنیم نه کارای سم بکنیممن حتی خاطراتی از کلیپسم ندارمچون مامانم ...


می دونی من با تموم خجالتایی که از اون دوران دارم خوشحالم که اون زمان اینا رو تجربه کردم..شاید اگه اون کارارو در عین درست نبودن انجام نمیدادم الان عقده میشد تو دلم

عاشق نویسندگی و کتاب. حامی حقوق حیوانات. شطرنج و شنا و آشپزی رو هم خیلی دوست دارم. کاربریم دست دو نفره یکی خودم یکی خدا پس همه حرف‌هام‌رو خودم گردن می‌گیرم😂 به شدت معتقدم به اینکه انسان‌هایی که محترم نیستن و فقط توهین می‌کنن لایق جواب نیستن و جنگ قومیتی مسخره‌ترین جنگ بین بشره... دوست‌دار همه‌تونم! حتی اونایی که دوست‌دارم نیستن. نامه‌ای از جانب یه دختر نویسنده برای خدا: خدایا... یعنی می‌شه یه روزی بایستم و رو به آسمون قشنگت فریاد بزنم شکرت؟ شکرت که ناله های دلم رو بی جواب نذاشتی؟ اصلا بی خیال دورت بگردم... بی خیال ناله های قلب کوچیکم.. همین‌طور بی‌دلیل شکرت! شکر وجودت... دوستت دارم خدای مهربون من...

بیشتر ببینید

یاد دخترعموم افتادم عروسی خواهرش هی میگف وای ببینید چ تیپی بزنم خواهر عروسم و اینا اخر ی لباس پفی زرد پوشیده بود با شلوار لی🤣🤣🤣 بهش میگفتم زردمبو شدی

خدایا شکرت تو زندگیم هر اشتباهی کردم استقلالی نیستم🤣❤️دخترم تمام زندگیم🤗 ممنون میشم هم نظر نیستی ریپ نزنی 🥰لطفا ی صلوات یا حمد برای برآورده شدن حاجتم مهمونم کن🥲ممنونم دوست خوبم❤

بیشتر ببینید
ای وای بمیرم چ بد...چرا اهمیت نمیداد؟؟ خودت بهش می گفتی که به وسیله نیاز داری؟؟

نه اصلا ارتباط نمیگرفتیم با هم...

بخاطر همین تمایل پیدا کردم به دوستای بیشتر 

حالا من یه دختر دارم و خیلی خوب میفهمم چجور باید با یه دختر رفتار کرد 

همیشه کسی که از طرف خانواده نقصی داشته سعی میکنه بهترین باشه برای بچه هاش

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792