2777
2789
عنوان

یک خاطره جالب

66 بازدید | 1 پست

بچه خواهرم دختره  خیلی خوشگله واز بچگی هروقت بیرون میرفتیم مردم بهش توجه میکردن وهمین باعث شد فوق العاده 

که اعتماد به نفسش زیاد باشه  و خیلی خیلی شیرین زبونه خلاصه ۳ سالش که بود خواهرم ژیمناستیک ثبت نامش میکنه 

اینم با مربیش و مدیر باشگاه خیلی باهاشون،صمیمی میشه 

باهاشون حرف میزد و بغلشون میکرد  مربی و مدیر باشگاه بشدت بچه خواهرم دوستش، داشتن  بعد خواهرم بهش یاد داده بود به جای خصوصیش بگه بلبلی، خلاصه یکروز میره ژیمناستیک پیش مدیر باشگاه رویاهاش میشه و باهاش حرف میزنه مدیر باشگاه میگه تو بلبلی منه ، منظورش بلبل بود

بعد اومده بود خونه به خواهرم گفته بود خانم فلانی گفته تو بلبلی منی فکر کردم منظورش اونجا خانمه بوده

ماکه مردیم از خنده


ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792