عزیزم درکت میکنم
منم همین مشکل رو با همسرم دارم
باور میکنی از ۲۸ اسفند شیفت بود تا دیروز 😑
چ شب هایی تا صب زجر کشیدم
پسرم مریض میشد کسی نبود ببرمش دکتر خودم مریض میشدم همچنین
تازه من استرس کارش ک محیطش یکم خانم و آقا باهم آزادن
اذیتم می‌کرد
دیروز سر ی عکس ک با همکارا خانم هاش گرفته بود داشتم
غذا میخوردن کلی دعوا کردم
ک تو میای خونه ناراحت و خسته
ولی پیش اونا شاد وشنگولی
تازه همسرم آدم خیلی سردی از همه لحاظ
خدارو شکر کن کار داره و کارشم نمیگم تاپه ولی جز شغل عای با پرستیژه
شوهر من ساعت نه و نیم صبح میره بیرون ده و نیم شب میاد چند ساله یه مهمونی درست حسابی با هم نرفتیم تنها جمعه ها خونه ست که اونم بعضی هاشو باز میره سرکار
کارشون شیفتیه دیگه
بهتر کارد درمان با کادر درمان ازدواج کنه همدیگر رو درک میکنند با هم میتونند شیفت بردارن
خو گناه داره داره بخاطر زندگیتون زحمت می‌کش
اگر همسرت رو دوست داری و مشکل دیگه ای نداره باید مدیریت کنی خوب. چرا آویزون بقیه باشی؟ یکم مستقل تر یاش برای وقتایی که همسرت نیست برنامه ریزی داشته باش کلاسی مهمونی ای چیزی.
منم کادر درمانم اونقدری ک‌میگی دیگه خراب نیست فقط مدیریت و برنامه ریزی میخاد
خیلی از کارها شیفتی هستن
مشاغل ازاد هم مشکلات خودش رو داره
من دانشجو ام فعلا و کنکوری
ولی حتی اگر کادر درمان میبودم هم نمیخوام همسرم هموین شغل سنگینی داشته باشه
ترجیح میدم کارمند یه جای خوب
یا شغل آزاد خوب داشته باشه
نمیدونم اصرار خانواده به کادر درمان چیه؟
در آمدش یا وجهه اجتماعیش؟!
چ اشکال داره بنظرم واقعا مسئله ی نیس ک بخای بخاطرش جداشی دوست من شوهرش تا لنگ ظهر میخابه بی عاره
پرستارن؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز