منم همچین تصمیمی گرفتم و انجامش دادم و راستم گفت واقعا برای دیدنش میرم بهشت زهرا🙂میدونم سختته عزیزم ولی من با تجربه ای که دارم اگه جات بودم با هیچکس قطع ارتباط نمیکردم فقط رابطمو کمرنگ میکنم از این به بعد
میفهمم چی میگی عزیزم دوست منم زمان افسردگیش رفتارش خیلی بد بود باهام منم مثل شما گفتم بزارمش کنار حتی بلاکش کردم ولی روزی که پشیمون شدم خیلی دیر بود،نمیگم رابطتو باهاش حفظ کن فقط اگر میتونی تو زمینه افسردگیش بهش کمک کن حتی شده تشویقش کن بره سرکار یا هرچیز دیگه تا حواسش به چیزای دیگه باشه،منم واقعا سختم بود اگر میخواستم رابطمو با رفیقم حفظ کنم ولی کاش میکردم،کاش هرروز تحقیر میشدم ولی زنده بود
من با جون و دل حرفاتو درک میکنم چون خودم این حرفارو زندگی کردم دقیقا هم مثل خودت آدمی نیستم که کسی رو کنار بزارم باورت میشه این رفیقم شد اولین و آخرین کسی که گذاشتمش کنار؟هرروز حسرت خوردم که نکنه اگه من بودم اینجوری نمیشد یا من باعث شدم این اتفاق بیوفته هنوزم خودمو لعنت میکنم میگم اگه من باهاش دعوا نمیکردم اینجوری نمیشد،اصلا نزار رابطت با کسی با دعوا و قهر و بلاک تموم بشه فقط اگر آزارت میشه کم کم کمرنگش کن بگو مثلا نمیتونم بیام بیرون چند بار یا هرچی،ولی ناگهان اینکارو نکن مخصوصا اگر دوستای مشترک دارید و باعث میشه اونا هم رفتارشونو به دوستت عوض کنن،من کردم چوبشم خوردم اونم توی سن شونزده سالگی،دوسال مثل مرده متحرک زندگی کردم و قرص اعصاب خوردم وقتی بقیه هم سن و سالام پی خوشگذرونی و تفریح بودن حتی افت تحصیلی شدید کردم و شهریور ها مدرسه بودم و دوباره امتحانای خردادو میدادم،خلاصه من که یک غریبه ام شاید نتونم تصمیمت رو عوض کنم ولی بدون این راه رو رفتم و قطع رابطه اونم با آدمی که افسردست تهش فقط غم و غصه برای خودته عزیزم
ببین این دوست مشترک که گفتی من یه دوست صمیمی از دوران دبیرستان دارم ایشون هم با یکی دیگه صمیمی بود بعد چند بار چهار نایی با هم رفتیم یا بیرون یا خونه همین دوستمون
دوست صمیمی من تقریبا یک سال بیشتره که داره به من میگه بیا کات کنیم با اینا نرمال نیستند و فلان ولی هر بار این دوستم که افسردگی داره پیام میداد باز میگفتم عب نداره به خاطر خدا به خاطر بچش یا دوستمو راضی میکردم یا خودم کلی باهاش صحبت میکردم ولی این اخریا همین دوستم کاری کرد من واقعا عذاب کشیدم واقعا حالم بد شد
بازم نه بهش چیزی گفتم نه دعوا کردم
فقط پست فرستاد دیگه جوابشو ندادم گفتم یکم فقط درک کنه آقا من دلگیرم که بازم متوجه نشده بود گویا چون ما دوهفته پیش رفته بودیم مشهد خیلی عادی استوریمو ریپلای زد بازم کلی پیت فرستاد من فقط سین کردم پیام داد خوبی؟
دیدم واکنش نشون نمیدی فک کردم بی حوصله ای
منم گفتم نه خوبم
اصلااااا به روی خودش نمیاره آخه من چجور کمرنگ کنم
همین کاری که در جواب استوری ریپلای کردنش کردی ینی کمرنگ کردن رابطه منم همینکارو با یکی دوستام کردم که واقعا جز درسر هیچی برام نداشت کلا کارای رومخ میکرد مثلا نصف سال انگلستان بود وضع مالیشیم خوب بود یه طلاهایی بیرون‌میرفتیم‌مینداخت حداقل دویست میلیون پولش بود انقدر سنگین بود طلاهاش ولی با من که میومد بیرون همیشه الکی میگفت کارتمو جا گذاشتم و با کارتم خرید میکرد میگفت برات پولشو میزنم ولی بعدش حتی اسم شماره کارتمو نمیاورد تا همین امروز شماره کارتمو نداره اونم منی که وضع مالیم واقعا معمولیه و یه پول مشخصی هرماه میگیرم و واقعا هم برای بریز وبپاش پول اضافی ندارم و خودشم در جریان این موضوع بود، تاحالا حتی ازم نخواسته شماره کارتمو،یا مثلا نصف شب الکی داستان سر هم میکرد که من واقعا میدونستم الکی داره میگه چون زنگ میزدم بهش جواب نمیداد میدونستم خونه بود میگفت پی ام بده بهت بگم چی شده من تو خیابونم الان ولی میگفت نمیتونم برم خونه بخوام یهو چهار صبح میومد خونمون من واقعا تا صبحش استرس داشتم‌خانوادم بیدار بشن من چی بگم و خیلی چیزای دیگه که حتی خانوادمم گفتن با این قطع رابطه کن منم مثلا جواب پستای اینستاگرامش رو ندادم و گفتم‌بیرون‌کار دارم‌نمیام و یه سری از همین کارا تا خودش دوستای جدید پیدا کرد و الان فقط در حد احوالپرسی باهم در ارتباطیم و رابطمون کمرنگ شده،مثلا قبلا هرروز پیش هم بودیم ولی الان فقط استوری های همو نهایتا ریپلای کنیم الان نمیدونم توی چه سنی هستی ولی اگه دوستت دانشگاه بره خیلی سریعتر رابطتتون کمرنگ‌میشه چون آدمای دیگرو میبینه و دوستای جدید پیدا میکنه
دوستم بعد دبیرستان ازدواج کرد بچه داره اصلا ولی واقعا متوجه نمیشه مثلا من دانشگاه رو بهونه میکنم جواب تماسشو نمیدم
کلا خیلی آدمه عجیبیه منم واقعا نمیتونم رک به کسی بگم دلم نمیخواد باهم رفت و آمد کنیم
باورت میشه من یه خواستگار داشتم همین دوستم واسطه شده بود من سر یه موضوعی به اون آقا گفتم نه بعد یکی دوماه اون آقا پیام داد که من اون موضوع رو حل میکنم یه فرصت بهم بدین پسفرداش گفت کارم به مشکل خورده کلا کنسله قضیه ازدواج
منم دیگه هیچی نگفتم بعد چند ماه ازین دوستم پرسیدم نمیدونی چرا اینجوری کرد گفتم یه موقع متوجه شدی بهم بگو
داشتم با همین دوستم چت میکردیم دیدم اون آقا پیام داد با لحن خیلی بد که انگار من عاشق چشم و ابروی اون آقام در صورتی که قضیه یه طور دیگه بود در واقع دوستم همون دقیقه پیام میده به اون آقا
اون شب خییییلییییی عذاب کشیدم سر بی عقلی یه آدم
اصلا من از اون شب دیگه جوابشو نمیدم وگرنه من قبلش دلم می‌سوخت بهش میگفتم گناه داره
واقعا عجیبه آدمی که ازدواج کرده و بچه هم داره بخواد انقدر پیگیر باشه البته شاید از تنهاییم باشه چون فکر نمیکنم با این اوضاع دانشگاه بره یا با آدمای جدید رفت و آمد کنه، ته دلش فکر میکنه فقط تورو داره البته یکم حق داره چون آدمی که ازدواج‌کرده نمیتونه به اون صورت تو جامعه باشه البته از لحاظ رفت و آمد کردن زیاد با دیگران مخصوصا اگه توی شهر کوچیک زندگی میکنید،ولی واقعا از کاری که کرد موندم😐کاش بلافاصله بعد حرفت بهش میگفتی به اون آقا چیزی نگه🤦🏽♀️قطعا نیتش بدنبوده میخواسته ببینه اون آقا برای چی با دوستش که شمایی این کارو کرده وای خب کار اشتباه کرده به قول خودت اون آقا فکر کرده عاشق چشم و ابروش شدی و الان‌هرکاری بخواد میتونه بکنه ولی باز من میگم نیت خودشو در نظر بگیر چون میخواسته ازت دفاع کنه بهرحال،این‌موضوعم با خودش در میون بزار اگر بهش نگی اونم هیچوقت نمیفهمه کارش اشتباه بوده ممکنه دوباره تکرار بشه،حتما بهش بگو نزار تو دلت بمونه
نه آخه میدونی من بهش گفته بودم غیر مستقیم متوجه شو که قضیه چی بوده ولی اون رفته بود فوری پیام داده بود یه تیکه از اسکرین چت با اون آقا رو فرستاده بود اون آقا گفته بود اره مغرور به نظر میومد و قیافه گرفته بود بعد دوباره گفته بود نمیدونم شاید اخلاقش اینجوریه بعد همین دوستم اومده بود رو پیامش ایموجی خنده زده بود
آخه دفاعه؟
کلا آدم نرمالی نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز