تعریف جامعه از تفریح کردن رو ول کن. تفریح به معنی برنامه کردن، مست کردن و با هر شخصی گرم گرفتن نیست. تفریح میتونه یه شب تنها بودن باشه، میتونه غرق شدن تو یه کتاب باشه. میتونه قدم زدن باشه. میتونه یه گفتگوی عمیق باشه. میتونه به طبیعت رفتن باشه. میتونه خلق یک اثر هنری باشه. میتونه ساز زدن باشه و یا هرچیزی که خوده تو واقعا دوست داری انجامش بدی. تفریح ماله توعه، پس خودت تعریفش کن.
چه جمله قشنگی من تفریحم پیاده روی در طبیعته
تا صبح فیلم دیدن
همه اینایی که گفتی نیازمند پوله ، من پول رو داشته باشم دیگه تفریح نیاز ندارم آدم خوشبختی ام🤣
ن عزیزم😂
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخون، ذوق کن. زنده باش؛ به هر شکلی که میشه. کسی رو پیدا کن که پایه‌ی دیوونگیات باشه، با تو زیر بارون خیس شه، با تو توی خیابون بلند بلند بخنده، با تو موزیک گوش کنه، برقصه، کتاب بخونه، فیلم ببینه. کسی رو پیدا کن که سن و سال حالیش نباشه، از قضاوت و حرف مردم نترسه، که ساده ذوق کنه، بکر باشه، دیوونه باشه. کسی رو پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکده‌های خیال برسه، که سرکش باشه و با تو بدون آسمون و بال پرواز کنه، که با تو شعر بخونه و دیوونگی کنه. جهان به قدر کافی، آدمِ بی‌ذوق داره. دنبال کسی باش که ذوق داشته باشه و حضور و حرفاش، تو رو دوباره زنده کنه، تا ترغیبت کنه برای زندگی کردن.
دلم میخاد برم ی جزیره اونم ساحل داشته باشه خارج این قاره با ی اب وهوای ابی وصاف وتاشب اونجاها باشم وبعد برم سفر جای دیگه ب این میگم تفریح
افرین درسته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز