خسته ام ،پشیمونم ازدواج کردم یه ماهم نمیشه
هیچ بهونه ای ندارم نامزدی مو بهم بزنم
پسر خوبیه اما من دلم نمیره براش میترسم تا همیشه اینجوری باشم و حسی بهش نداشته باشم ،از دوری خانوادمم میترسم دلم نمیاد مامانمو تنها بزارم برم دارم دق میکنم انقد فکر و خیال میکنم نمیدونم چیکار کنم به خانوادمم نمیدونم چی بگم بهونه ای ندارم میگن خودت بودی همش 🤕
چه بهونه ای جور کنم 🧑🦯