شوهرم مدام میگه خواهر ۱۳ سالت بزرگ شه شوهرش رو میزارن رو سرشون خونوادت.میگه مامان بابات مهریه قبلی تو رو میخورن در حالی ک اینجور نیس
میخوام بهشون بگم اگ من اسم دخترتون بیارم سکوت میکنین؟شوهرم دنبال حق و حقوق منه اول نصف خونه باید ب نام من بزنه طبق عقدنامه بیاد بزنه مهریه هم حق زنه بیاد بده.از خدامه شوهر خواهرم انقد خوب باشه ک خونوادم بزارن رو چشاش
واینکه مادرشوهرم ی بار گف تو خواستگارات فلان بودن مامان بزرگت برات دنبال خاستگاری بود من اومدم تو رو برا پسرم گرفتم.میخوام بگم من با پسرتون دوس بودن یا پیداش کردم ک این حرف رو زدین
واینکه هر وقت دعوای شدیدی شده من خونوادم جریان گذاشتم چون دست بزن داشت و خشونت.حالا مادرشوهرم گیر داده میگه نباید از زندگیتون کسی خبر دار باشه در حالیکه ماجایی بریم اول مادرشوهرم خبر داره جای مغازه بریم چیزی بخریم چای و اینا اون خبر داره .نمیدونم این مورد رو چی بگم ک با حرفام قاطی نکنن..
شوهر و مادرشوهرمم چن بار گفتم کسیبا خانواده شما در ارتباط نیس خونوادت میرفتن سفر کربلا چرا کسی نیومد بدرقه ساعت ۶ صبح! درحالیکه خونوادم مث خودشون ی کار کنن زنگ نمیزنن همه جا جار بزنن سرشون تو لاک خودشونه اما خب روز قبل همه اومدن برای خدافظی مادرشوهرم هم بهم گفته میبینی پیش مامانت خواهرشوهرهاش نیس نکنه میخوای مث مامانت زندگی کنی....!چی بگم
اگ حاضر جوابی و حرف حق بلدین پایین اضافه کنین بگم