من چند سال پیش به راحتی باردارشدم و اینو چندین بار پیش چند نفر که سخت باردار شدن گفتم الان نازایی شدید گرفتم هم خودم و هم همسرم که حتی ای وی اف هم جواب نداد
بعد هر بار که خاتواده همسرم میان خونمون بدون استثنا چندتا وسایلمون همون روز خراب میشه
بعد من هیکلم خیلی خوب بود باسن خوش فرمی داشتم همه میگفتن بعد بلافاصله به طرز عجیبی لاغر شدم و کل باسنم اب اب شد
بعد منو همسرم خیلی همو دوست داشتیم عاشقانه بعد یه بار همسرم استوری عاشقانه کرد دقیقا از بعد اون یه جوری یهو روابطمون سرد شد نه در حد طلاق واین حرفا ولی اون حجم عشق عادی شد روابطمون
بعد بچم زبان میرفت عالی بود مثل بلبل وقتی خانواده همسرم همه جا پر کردن تو همون مرحله متوقف شد و دیگه هیچ پیشرفتی نکرد
بعد بچم خونش خیلی زیاد بود من هی یه بچه کم خونی داشت دلم میسوخت برای اون اهن خارجی میخریدم به طرز عجیبی یهو بچم کم خونی شدید گرفت
یه بارم باغ مدرم هلو و شلیل داشتیم یه عالمه اورده بود چندتا جعبه دادیم خانواده شوهرم خیلی تعریف کردن دقیقا از سال بعدش یه دونه هم نداد دیگه بریدن درخت هاشو
و خیلی چیزهای دیگه که الان یادم نیست
انگار خانواده شوهرم خصوصا چشم هاشون خیلی شوره اوایل توجه نمیکردم ولی خیلی بهم ثابت شده
قبلا اعتقادی نداشتم به چشم زخم ولی الان شدید اعتقاد پیدا کردم