بچمو اونروز گذاشتم رواپن اشپزخانه زد قوری چایی سازوانداخت شکست امشب شوهرم میگه قوری چایی سازه کو گفتم دخترمون شکست میگه اون کی دستش میرسه گفتم بهونه گرفت گذاشتمش بالا که بهونه نگیره انداختش
برگشته میگه خودت میخریش
خیلی خیلی بهم برخورد بخدا ینی چی من اونهمه زحمت میکشم تواون خونه
تازشم امشب ب خودم رسیده بودم غذای خوب درست کرده بودم بچرو خوابونده بودم دیگه دلمو شکست منم محلش ندادم سرمو کردم توگوشی
اصلا ادم خسیسی نیست ولی بشدت دل میشکنه بیشخصیت خیلی از چشم افتاده خیلی