🖤 من شاهد تمامِ صبر زیبایت، ای حضرت صبر! ای دختر علی علیه السلام! بودهام.
آن هنگام که چون شبیهترین مردم به حیدر کرار،
قدم به کاخ نفرینشدهٔ «ابن زیاد» گذاشتی و در اوج اقتدار، مانند فاتحی استوار قدم برداشتی و با غروری زهراگونه، در جواب آن ملعون که گفت:
رفتار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟
▪️ فریاد برآوردی: ما رایت الا جمیلا (به جز زیبایی هیچ ندیدم)،
همراه تو بودم.
حتی آنجا که بر دروازهٔ کوفه خطبه خواندی و همانها که روزی، دنیا و آخرتشان را از علی علیه السلام گرفته بودند و به هنگام یاریاش از همه غریبهتر بودند،
بر سر خود فریاد زدند که خدایا علی علیه السلام بازگشته و بر منبر رفته است،
همراه شما بودم.
🖤 اما وای و هزاران وای از آن لحظه که روبند از صورت زینبِ فاطمه سلام الله علیها گرفته بودند و شما دست بر صورت که مبادا حرم رسول الله (صلی الله علیه و آله) در مقابل دیدگان ناپاک آن نانجیبان قرار گیرد،
من، گردنبند یادگار مادرت زهرا (سلام الله علیها)، هیچگاه تا این حد شما را شبیه مادر ندیده بودم.
ادامه پست اول🖤