فامیلامون شوهر دارن دوس پسزم دارن
کلا خانوادشون همینن
یکی دوتام نیستن شایذ ۶/۷نفرن متاهلم هستن
مهمونی و پارتیشونم ب جاهه
خیلیم اوکین و راجبش با پز حرف میزنن
حالم ازشون بهم میخوره
مامانم اینا راضی نیستن بیان خونمون سرزده میان
بیشترشونم پسز بزرگ دارن و پسراشون میدونن
حالم از این خجم وقاحت بهم میخوره
ب قول خاله کوچیکم چجور دلشون نمیسوزع از شوهرشون میگیرن مثلا واس لون هدیه میخرن یا هرچیزی حالا
پس فردا میخولن اکیپی بعذ پارتی بیان خونه ما چرا جون نزذیکیم
چجور بپیچونبم نیان
مامانم بهشون گفت ذخترم درس دازه گفتن خب حالا ی شب نخونه😐مامانم گفت نمیشه کفتن خب حرف نمیزنیم🫨