تو دلیل زندگی من بودی ، دلیل لاک های رنگارنگی که عصر قبل اومدنت به خونه ، به ناخنهام میزدم.
دلیل آرایش کردنم بودی ، با چه ذوقی رنگ رژهای قرمز و صورتی و گلبهی میگرفتم که برای تو قشنگتر بشم .
دلیل فکر کردن به اینکه چه غذایی برات بپزم تو بیشتر دوست داشته باشی.
دلیل بیدار شدن صبح زود برای دمکردن چای و چیدن میز صبحونه .
دلیل پوشیدن لباسهای قشنگی که ازت دلبری کنه .
دلیل اینکه بگردم تو بازار لباسهای مردونه برات بخرم و از ذوق گرفتن دستای مردونه ت که دوبرابر دستهای منه ، تو دلم قند اب بشه و برات تعریف کنم که چقدر گشتم و برای خریدنش وسواس به خرج دادم.
و هزاران رفتار من که دلیلش عشق به تو بود ، که بخاطرش از خواب بیدار میشدم ، نفس میکشیدم، لبخند می زدم، تحمل میکردم، گذشت میکردم،ندیده میگرفتم
دلیل زندگی من ،هیچکس به خوبی تو نمیتونست حق زندگی کردن رو ازم بگیره . دلیل زندگی من هیچکس مثل تونمی تونست دلیل زندگی رو از من بگیره .
کاش همونقدر که من باورت داشتم مرد زندگی منی ، تو هم مرد بودی برای این زندگی .