امشب رفتیم خونه پدر شوهرم خواهر شوهرم اینا هم آمدن ما هممون تو ی ساختمونیم ی دفه خواهر شوهرم جلو همه گفت صورت شوهرت چی شده (من دندونش گرفته بودم جاش مونده بود) گفت دعواتون شده تو زدییی دوتامون آب شدیم رفتیم تو زمین انگار فوضوله گفتم ن دعوای چی😐😐😐دلم میخواست جلو همه بزنمش ک اینقدر فوضولی نکنه دیگه همه هم فهمیدن من دندونش گرفتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میگفتی عزیزم تو شوهرتو کتک میزنی که راجب بقیه هم اینجوری فکر میکنی؟
من شاعرم ؛ ملقب به نامیرا🩵 اشعار عاشقانه میگم بدون اینکه طعم عشق رو چشیده باشم ؛ دوستدار ادبیات پارسی☘️ پایه ی بحث های فلسفی و ادبی👌با اعتقادات متفاوت و اندکی سنت شکن💥 اگه ساز سنتی میزنید من قطعا طرفدارتونم🪕 در حد تجربیات و دانشم سعی میکنم مفید واقع بشم🫂 آتشی باشیم برای ققنوس روحمان ؛ این خاکستر را ‹ققنوسی› دیگر در راه است...✨