خب خلاصه میگم که حوصلتون سر نره ....بنده۱۲سال مزدوج شدم و به انتخاب بی عقلانه خودم با خانواده همسر زندگی میکنم چون پدر مادرهمسرم پیر بودند دلم براشون سوخت .....ازاول بگم که دارم تایپ میکنم و هی کوکو نکنید لطفا پیشاپیش تشکر
دلم براشون میسوخت و واقعا مثل پدرومادرخودم بهشون نگاه میکردم مادرشوهرم بشدت مریض بود و من به شدت صدمو برای خودش و مهمونای که میومدن عیادت میذاشتم داخل پرانتز عرض کنم که خونه جاری طبقه بالا بود
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
اصلا اصلا نمیومد و سر نمیزد همسرمن دروضع اقتصادی بدی به سرمیبرد و دارو و درمان مادرش و خوردو خوراک خونه و پذیرایی و اینا خیلی بهمون فشار میاورد و برادرشوهرم اصلا کمک نمیکرد
تااینجاشو خوندم ،میگم عیبی نداره هرچی هست بسپر ب خدا ،بگو برای رضای تو کردیم،هرکیم این وسط حرفی زد رفتاری کرد فقط ب خودخدابسپرش ببین چجوری نشونش میده فقط صبرکن....