سلام من خیلی عجیبم.راستش از بچگی درونگرا بودم. البته این و بعد ازدواجم بعضی دور و بری ها گفتن. خودم نمیدونستم. چون از همون بچگی دوست داشتم تنها باشم.اصلا با کسی حال نمیکنم. همین باعث شد خیلی خودکفا بار بیام و اصلا از کسی کمک نخوام. ولی به بقیه خیلی کمک میکردم.الان هم تک و تنها بودن بهم خوش میگذره. هر کی حتی یکبار برخورد داره با من متاسفانه جذب میشه و اظهار محبت میکنه. منظورم دوستهای خانم هستن. مثلا مهمونی جایی من و میبینن. بعدش تلفن میگیرن و تماس که بیایید منزل ما. ولی من اصلا دوست ندارم. هر سال چندین مورد اینجور پیش میاد. چکار کنم کسی از من خوشش نیاد و بذارن تو غار تنهایی خودم باشم.البته بگم ها من با اینکه دوست ندارم رفت و آمد کنم ولی تو برخورد با آدم هه خوش برخوردم. ولی هیچ وقت نتونستم حس درونم و بگم که دوستتون دارم ولی بذارید تنها باشم.