یاد پدربزرگم که پارسال بودش پارسال حالش خیلی بد بود ولی خودمو رسوندم بیمارستان دستاشو ک گرفتم گفتم بابا منم بابا فلانیم نتونست حرف بزنه ولی اشک از گوشه چشاش اومد و دستم که تو دستش بودو فشار داد
یاد دایی کوچیکم که پارسال همین موقع که فصل امتحاناتش بود میرفتم تو اتاقش لواشکایی که از دست من وسط کتاباش قایم کرده بودو میخوردم بعد وقتی میدید نیستن صدام میزد منم میخندیدم
یاد پسر عمم که پارسال تو عروسی دیدیم همو گفت فلانی چقدر بزرگ شدیا یادته کوچیک بودی اذیتت میکردم؟
همه اینا برای پارساله ولی الان هیچ کدومشونو ندارم🫠
احساس میکنم خیلی آدم قوی هستم که تا الان خودمو خوب نشون دادم....