حآلا بچه ی من کوچیک بود به هر گذشته ای می گفت دیشب
یک بار پدرش را لخت دیده بوده
دو هفته بعد من را بدون لباس دید
یکهو اومد گفت عه دیشب لخت بودی؟؟
پدر هم دیشب لخت بوده
البته به من گفت
خیلی ترسیدم گفتم حواسم باشه دیگه اصلا بدون لباس نباشم
خیلی هم سنش کم بود
ولی بچه ی من همیشه با بچه ها بازی می کرد و توی جمع بزرگ ترها اصلا خوشش نمی اومد حرف بزنه