منو جاریم اصلا باهم روال نیستیم.
جوری که دخترای من و ایشون در یک مدرسه هستند بچم حالش بد شد ایشون هم دید یه سوال نپرسید چی شده یا بعدش یه زنگ نزد. کلا قطع رابطه هستیم و اخلاقامون باهم نمیسازه من شماره ای از ایشون ندارم و چند وقت یک بار خونه مادر شوهر در حد یه سلام تمام.
بعد امروز زنگیده دعوت کرده برای تولد دخترش فلسفه همچین کاری چیه؟ تو روزای عادی طرف رو ادم حساب نمیکنی خودت رو تا میتونستی از چشم انداختی تا میتونستی نیش و کنایه زدی الان من دل دارم پاشم اماده بشم دست بچه هامو بگیرم بیام خونه تو؟ چیکار کنم شما بگین نرمم خانواده شوهرم میگن تقصیره اینه از سیاستش زنگ زد