2777
2789
عنوان

رقیب عشقی

| مشاهده متن کامل بحث + 247 بازدید | 31 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

اگه تجربه نداشتم نظر نمیدادم عزیزموقتی یه نفر از نظر زیبایی سرتره،یا باد تلاش کرد ک بهش رسید,یاا با ...

خب تو رسیدی بهش یا اون ؟رفتارتون‌ باهم چجوری بود ؟واقعا اون موقع ها چه حسی داشتی ؟من اعتماد بنفسمو به صفر رسید

خب تو رسیدی بهش یا اون ؟رفتارتون‌ باهم چجوری بود ؟واقعا اون موقع ها چه حسی داشتی ؟من اعتماد بنفسمو ب ...

اون

اوایل حرصم میگرفت،بعد میدیدم،خوب راست میگن دیگه واقعا خوشگله

حالا هر چقد من تو خیلی چیزا ازش سر باشم،ولی اون خوشگله و انتخاب شده!

الان تو جمع باشیم کسی ازش تعریف کنه من زودتر تایید میکنم و از خوشگلیش تعریف میکنم

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

اوناوایل حرصم میگرفت،بعد میدیدم،خوب راست میگن دیگه واقعا خوشگلهحالا هر چقد من تو خیلی چیزا ازش سر با ...

اصلا چجوری رقیب شدین مگه پسره اول تورو دوست نداشت ؟مثل من اشتباهی چیزی کردی؟

ولی دقت کردی یه سریام الکی تعریف طرف رو میکنن ما رو بچزونن..دیدم که میگم

اوناوایل حرصم میگرفت،بعد میدیدم،خوب راست میگن دیگه واقعا خوشگلهحالا هر چقد من تو خیلی چیزا ازش سر با ...

نگفتی رفتارش باهات چجوری بود ؟متاسفم‌که بهش نرسیدی حتما خیری درش بوده ..ببخشید اگه با سوال هام ناراحتت کردم به یاد گذشته ها🤧😓

اصلا چجوری رقیب شدین مگه پسره اول تورو دوست نداشت ؟مثل من اشتباهی چیزی کردی؟ولی دقت کردی یه سریام ال ...

نمیدونم،فکر میکردم منو دوست داره

ولی بعدش فهمیدم معیاراشو ندارم 

زندگیه دیگه

ببین این یه امتحان واسه شناخت کسیه ک دوسش داری

الان جز نگاه کردن کاری از دستت بر نمیاد

ب حس ششمت هم اعتماد کن

کاری هم از دستت بر نمیاد،فقط اینکه تو جمع ضعف از خودت نشون ندی

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

نگفتی رفتارش باهات چجوری بود ؟متاسفم‌که بهش نرسیدی حتما خیری درش بوده ..ببخشید اگه با سوال هام ناراح ...

ناراحت نیستم عزیزم

۴ سال از اون روزا گذشته

اوایلش فک میکردم خیط شدم،چون تو جمعمون همه میدونستن ما با همیم،و یهو دوستم ک اضافه شد.....

ولی زمان بهم یاد داد باهاش کنار بیام

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

نمیدونم،فکر میکردم منو دوست دارهولی بعدش فهمیدم معیاراشو ندارم زندگیه دیگهببین این یه امتحان واسه شن ...

به حس ششم اعتماد کنم؟یعنی چی ؟شما در چه موردی اعتماد کردی ؟چی می‌گفت حست؟

ناراحت نیستم عزیزم۴ سال از اون روزا گذشتهاوایلش فک میکردم خیط شدم،چون تو جمعمون همه میدونستن ما با ه ...

نه گفتم شاید ناراحتتون کرده باشم ولی خدارو شکر که ناراحت نشدیم❤️دوستت بوددددد؟؟؟؟ای خدا

به حس ششم اعتماد کنم؟یعنی چی ؟شما در چه موردی اعتماد کردی ؟چی می‌گفت حست؟

اینکه بین تو و رقیبت،تمایلش ب کیه

واسه من بهونه میاورد،بهش توجه میکرد بعد میگفت میخوام معذب نباشه تو جمع،باهاش بیشتر از بقیه شوخی میکرد و...

تو الان باهاشی؟

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

اینکه بین تو و رقیبت،تمایلش ب کیهواسه من بهونه میاورد،بهش توجه میکرد بعد میگفت میخوام معذب نباشه تو ...

نه .💔..ماجرای من خیلی فرق داره ..اون تمایلش به من بود اما من نمی‌دونستم درست رفتار کنم و این خیلی دردناکه😭😭💔

نه .💔..ماجرای من خیلی فرق داره ..اون تمایلش به من بود اما من نمی‌دونستم درست رفتار کنم و این خیلی د ...

دوستت داشته باشه با یه اشاره ات برمیگرده

دوسش داشته باشی ناخوداگاه رفتارت نشون میده 

خودتو با مقایسه و فکر و خیال،اذیت نکن

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

مشکل همین جاست من حتی یه اشاره هم بلد نیستم ..

😂😂😂

اگه زیاد با هم ارتباط باشین،خودش قلق تو رو میفهمه

اگه کم یا مجازی باشه هم ک راحت تره


من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز