کلا ۲ بار بیشتر منو ندیده ... اولش فک میکردم یه کراش زدن ساده ست ... ولی الان هر لحظه بهش فکر میکنم ...
توو محل کارم باهاش برخورد داشتم و ... در واقع من دانشجو معلمم ... ایشونم کارشناس استخدام اداره مونه ...
تازه فهمیدم روانشناس و مشاورم هست ...
دوس دارم برم پیشش مشاوره ... که فقطط بیشتر ببینمش ... میدونم این حس همیشه توو قلبم باقی میمونه ...(((
اینقدرر بهش فکر میکنم که حتی نمیتونم درس بخونم.... چراااا اینطوری شد آخه....💔💔
خودم متولد ۸۲ ام ... فک کنم اون ۳۲ سالش بشه ... شما بودین چیکار میکردین؟؟! ای کاش این همه احساسی نبودم... دوس دارم بهش برسم🥲
یگی گفت اگر خودش از تو خوشش میومد اقدام میکرد .. پس بیخیال شو ... ولی آخه با اون تیپی که ما میریم اداره بدون هیچ آرایش و با مقنعه و کاملااااا با حجاب و ... من خودمم خودمو نمیپسندم ... چه برسه به اون
در ضمننننن اینکه گفتم متاهله "" دروغ "" گفتممم ... فقط میخواستم پر بازدید بشه و شماها بیاین و نظر بدین🤍
کسی رو ندارم که از حسم بهش بگم ...