نمیفهمه کلا نفهمه
انگار جادوش کردن
باباش کلی سرافکنده‌اش کرده، کلی براش کمبود و عقده و اخلاق بد و اختلالات روانی به ارث گذاشته
باز عاشق اوناست و طرفداریشونو میکنه
هی چی بهش میگم بابا اینا واست سمن جز ضرر هیچی نیستن واست حالیش نمیشهههه
یعنی ظلمی که این آدم به خونوادش کرده شیطان به بشریت نکرده
دلم میخواد خفهههه‌اش کنممممم که نمیفهمه
میخواین براتون تعریف کنم باباش چجور آدمیه؟
متوجه هست نمیخوادپیش شما اعتراف کنه
اونیکه دارید میگید پدرشه
من تایه کلمه حرف‌میزنم دادوبیدادویه هفته قهره ترجیح میدم همون ساکت بشینم حرصموبخورم وصدامم درنیارم
اول از همه با تمام فامیلا و همسایه‌ها قهر کرده (از زمان بچگی شوهرم) حتی فامیلای خودش
زنشو کلهم از خونوادش محروم کرده
واسه همین شوهرم تا حالا فامیل ندیده
دوما الکی و سر چیزای مسخره هق هق گریه میکنه مرد گنده، فیلم و نمایش راه میندازه
سوما بشدت خسیسه، خونوادشو تو بدبختی نگه میداره و احتیاجات اولیه رو هم به زور و منت فراهم میکنه
چهارما انقدررر لوووسه که حتی جلوی من هم نمیتونه دست از لجبازیا و گریه و قهر کردناش برداره!!!! سر اینکه چه لباسی بپوشه قهر میکنه، با داد و بیداد و عربده کشی از خونه میذاره میره
پنجما تمام این اخلاق های مسخرشو به شوهرم انتقال داده و اونم عین باباش سر هر چیز کوچیکی قهر میکنه میذاره میره
ششما فکر میکنه خیلییی زرنگه مردک دغل باز عوضی، سر مهریه میخواست بهمون کلک بزنه عندالاستطاعه بنویسه لحظه آخری مردک پرروی گدا صفت، هییییچ خرجی واسه ازدواج بچش نکرده، نه عروسی، نه طلا، نه خونه، هیچی هیچی هیچی، شوهر بیچارم با قرض و قسط و وام تلاششو کرده ولی مگه یه جوون بدون پشتوانه چقدر جون داره
کلا هیچ جور حمایت دیگه‌ای هم نکرده، حتی واسه اینکه بریم خونه اجاره کنم یه بار هم نیومده با ما بریم یه بازدیدی چیزی، با سر قولنامه نوشتن هم حتی نیومد کنارمون بشینه، راحت تو خونش نشسته بود خونواده‌ی من براش کاراشو میکردن و وظایفشو انجام میدادن
تربیت بچه کوچیک خونواده رو انداختن گردن شوهر بدبخت من، الان همش عذاب وجدان داره که من ازش دورم نمیتونم براش پدری کنم
شوهرم گفته مادر پدرش قبلا هزار بار تا پای طلاق رفتن
یعنی هر چقدر از گند بودن این آدم بگیم کمه
