2777
2789
عنوان

یادآوری این موضوع هر بار عذابم میده

| مشاهده متن کامل بحث + 838 بازدید | 78 پست
منم برام همچین چیزی پیش اومده و حدود یکسال و خورده ای میگذره اما هنوز نمیتونم با بابام خوب باشم و از ...

کاملا درکت میکنم عزیزم 

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 
عزیزم من بچه بودم فکر میکردم اینطوری دارم زندگیشونو نجات میدم به هر حال مامانم یه جایی متوجهش میشد

منم بچه بودم

این موضوع رو هم اولین بار برادر بزرگترم فهمید

واقعا تا چن سال روانمون نابود شد

نمیگم بابام قبلش مهربون بود

ولی به تلخی بعدش هم نبود

چه دعواهایی که نشد،چه فرار کردنایی که کتک نخوریم داخل دعوا

آخرش چیشد؟هیچی....

اگه اون تایم عقل الانمو داشتم حتی اگه همو میکشتن هم بیرون نمیومدم از اتاقم

یروزی به حرفام میرسی

دلتنگ آواز قو🦢

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

اسی عزیزشما سنت کم بوده،به خاطر همین شدت اثرگذاری این مساله بیشتره.شما نیاز به مشاور داری،باید بری پ ...

اصلا فرصتی برای بروز ترس و احساساتم نداشتم 

همش مراقب داداشم بودم که اون آسیب نبینه 

تا صدای بحث میومد از خواب میپریدم میدوییدم تو اتاق داداشم گوشاشو میگرفتم بغلش میکردم خودمو مسئول میدونستم در قبال برادر کوچیکترم 

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 
زود قضاوت نکنمن خودم یروزی دقیقا جای تو بودمواقعا این همه درگیری فکری ارزششو ندارهبچسب به زندگی خودت ...

نه بابا خبرش رسید بهمون 

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 
اسی جان سعی کن کمکم فراموش کنی واینکه فکرنکنیهمه ی مرداهمینن بعدا تو زندگیت به مشکل بخوری خواهرشوهره ...

منم واقعا نیاز دارم یک روز کامل برای این مسئله گریه کنم و تمومش کنم 

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 
عزیزم🥲چقدرمهربونی توخدابخاطر دل مهربونت بهت آرامش بده

قربونت برم عزیزم اتفاقا شما هم خیلی مهربونی 

امیدوارم به خاطر قلب پاک و قشنگت هیچ وقت غم رو دلت نشینه 

ممنون که وقت گذاشتی🩷

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 

منم عین شرایط تورو داشتم ولی بجای فامیل زنه همسایمون بود بابام چندین بار با زنای مختلف اینکارو کرد و زندگیمونو جهنم کرد بهمون جتی پپل نمیداد مامانم اینقد زجه میزد جلوی چشمم داشت تلف میشد اون میرفت مسافرت با زنا

مامانم با استرس شبا میومد عکساشونو نشونم میداد دستاش میلرزید زجه میزد خودزنی میکرد

من یادم نمیره که چجوری عذاب کشیدیم

اما الان باهم خوبن بابام سر به راه شده منم دارم ازدواج میکنم

ولی ترسی که تو وجودم رفته از خیانت غیرقابل توصسفه

❌❌اقایون به هیچ وجه حق ندارن نه درخواست دوستی بدن نه توی تاپیکای من کامنت بذارن نه ریپلای کنن به نی نی یار گزارش داده میشه❌❌

رسواش کن مخفیانه

خیلی دوست دارم این کارو بکنم ولی دیگه همه میدونن اهل چه کاریه 

شوهر عنتر بی عرضه‌شم فقط افسردگی گرفته و خونشو جدا کرده ازش نمیدونم چرا طلاقش نمیده 

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 
منم عین شرایط تورو داشتم ولی بجای فامیل زنه همسایمون بود بابام چندین بار با زنای مختلف اینکارو کرد و ...

الهی دورت بگردم عزیزم 

یکی از اشتباهات مامانای ما این بود که نمیدونستن بچه درکی از اینکه دعوا ها تموم شدنیه و مامان ممکنه خیانتو ببخشه نداشتن 

درکی از اینکه بچه نباید وسط دعوای مامان بابا باشه نداشتن 

الان خودشون خوشحالن و آروم و ما به هم ریخته ایم که چرا همه عادی شدین؟ چرا گذشتین؟ اگه قرار بود بگذرین پس چرا اون بلاها رو سر ما آوردین؟

اینجا بودن بهم این فرصتو داد که خودم باشم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  11 ساعت پیش
توسط   domino18  |  10 ساعت پیش