اول که بگم میمیرم براش
ولی اون خیلی ادم عصبی هست منم عاشق اذیت کردنم قبلنا خیلی همو میدیدم و ...
تا فامیلامون مارو دیدنو دیگه همه فهمیدن باهاشم همه
خداروشکر بخیر گذشت دوباره یه بحثی شد دوباره فهمیدن من باهاشم و..
یک ماه فقط استرسو ترس
بخاطر همینم بعد اون قضیه شاید دوبار همو دیدیم نمیدونم
حس میکنم سرد شده نمیدونم قبلا مشروبو کنار گذاشت الان چند وقت یبار دوباره داره میخوره تا اینکه دعوامون شد قول داد نخوره ولی بعید میدونم
حنده دار تر اینجاس روزا روزه میگیره بخاطر ایام رجب نماز میخونه شبا مست میکنه میگه مشکلات دارم فشاررومه
حس میکنم داریم فاصله میگیریم امیدوارم اینطور نباشه
چون هرشبم کارم گریس هررشب زجه میزنم تو تنهایی
برام دعا کنین رابطمون خوب شه منم از این حال دربیام دارممیمیرم💔
اگه ی حس شیشمی بود بهم بگه که تهش چی میشه حسش چیه نسبت به من عشقم