قربان با سوجان نامزد بود تو سربازی یه دختر ثروتمند و قدرتمند طلا عاشقش میشه ولی فلج بود قربانم میاد سوجانو طلاق میده میره با اون عروسی میکنه
انیس و خان هم با هم رابطه دارن خان عاشق انیسه ولی پدر مادر انیسو کشته نمیدونم چرا و انیس میخاد انتقام بگیره
سهراب هم جوانمرد روستاست و شاگرد بابای سوجان