من تو یه ساختمونم با جاریام و مادرشوهرم دو روزه ماشین گرفتیم مادرشوهر و پدرشوهرم دستوراتشون شروع شد مارو ببر دکتر فلان جا ببر انگار نگه داشته بودن ک ما ببریم خسته شدم همیشع رفتن به دکتر اینور اونور با ماشین ما شیشمم شکسته شده باید خرج اون کنیم اینا فکرشون گردش خودشونه
شوهرت نظرش چیه
میتونه بهشون بگه کاراشون رو جمع کنن یک روز انجام بدن
ای خدا اینا چرا اینقدر شبیه همن مادرشوهر منم اینجوریه همش دستور و دکتر شوهرم پراید داشت باهاش تصادف کرد فروختش نذاشتم سواری بخره از دست مادرشوهرم وانت گفتم بخر تا کمتر دستور بده همش دعوا و مصیبت بود الان کمی کمتر شده
دو روز برای اعتراض و غر زدن خیلی زوده!!
اجازه بدید کمی بگذره اگر همچنان این رویه ادامه داشت بهانه بیارید و به مرور کمترش کنید
نزدیک باشی همین میشه دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز