2777
2789

وقتی میگن بچت دختره ذوق میکنم 

عاشق پسرمم ولی خب دختر داشتن هم خیلی دوست دارم تجربه کنم 

فکر کنم اگه تو سونو بگن دختره گریم بگیره 

همون‌طور ک برا پسرم ذوق کردم😂

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
منم زن داییم بارداره ندر کرده دختر بشه

واقعا بدون دختر خیلی سخته برا مادر احساس تنهایی میکنه 

شاید حرفایی باشه نتونم با پسرم بزنم 

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

واقعا بدون دختر خیلی سخته برا مادر احساس تنهایی میکنه شاید حرفایی باشه نتونم با پسرم بزنم

🥰😍🤲

بروهئ لٛرستان چشم و چراغ ایران🦋 اصالت مارا موزه ها فریاد می‌زند کوروش کبیر لُر بختیاری🤌
من بارداری سومم دوتا پسر دارم تموم امیدم اینه بگن دختره

هرروز علایمم رو میگم میگن دختره ذوق میکنم 

علایمت چیه 

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید

دختر بدرد پدرومادر میخوره

کاش همه ارزوی دختر داشتن بکنن

من۴برادر دارم۳تامتاهل یک مجرد

ولی من تموم کارهای پدرومادرم رومیکنم تااخر عمر نوکرشونم هستم

ولی کاش‌خواهرداشتم دست کمکم بود سخته

دعاکنید کم نیارم

خدایاهیچوقت دخترخاله نامردموونامزدمونمیبخشم،نامردی خیلی سخته😔کاش میمردم یاباغریبه ازدواج میکرد😔من برج۸نامزدم اومد خواستگاری وبرام انگشتراوردن ونشون شدیم وقراربود7.7عقدکنیم هروقت میرفتم بیرون تنهانمیرفتم یکباردخترخالموبردم برج۱ اونجاعاشق نامزدم شد ومخ شو زد خردادماه همش بحث میکردباهام ونامزدم۹خردادبامن بحث بدی کردوقهرکرد۱۷خردادبهش پیام دادم ازدلش دربیارم ۲تاخطش خاموش بودمثل دیونه هاشده بودم میرفتم محل کارش ببینمش هعی دنیا💔🖤تاشهریورماه پیداش شدگفت بیاببینمت انگار دنیاروبهم دادن کاش نمیرفتم بهم گفت عاشق دخترخالمه ومیخوادتش و۲۷شهریور عقدش کرد😔😔دلم شکسته نمی بخشمشون😭😭🖤💔💔💔❤️‍🩹برام دعاکنیدحالم خوب بشه❤️‍🩹💔واسه داداش گلمم دعاکنیداون عاشق دخترخاله اخریم بود(خواهرهمین نامرد) که بااینکاری که خواهرش کرد متاسفانه عقدداداشموودخترخالم بهم خورد حال داداشم خیلی بده...
هرروز علایمم رو میگم میگن دختره ذوق میکنم علایمت چیه

تا الان تهوع زیاد اوایل شب الان کل روز

تنبل شدن وحشتناک سر دوتا پسرام خیلی زرنگ بودم 

شوری و شیرینی هردورک دوست دارم ولی ترشی نه سرپسرام عشق ترشی و لواشک بودم 

به بوی تن هم حساس شدم سر پسرام اینجوری نبودم

شما چی؟؟ایشالا خدا به جفتمون دختر بده سالم و صالح

تا الان تهوع زیاد اوایل شب الان کل روزتنبل شدن وحشتناک سر دوتا پسرام خیلی زرنگ بودم شوری و شیرینی هر ...

دقیقا علایمم مثه توعه 

تنبل شدم 

دراز میکشم همش نمیتونم پاشم 

خب آلت تهوع شب روز دارم 

از بوی همه غذاها بدم میاد فقط سالاد دوس دارم 

ترش و شیرین فرقی نداره برام

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
دختر بدرد پدرومادر میخورهکاش همه ارزوی دختر داشتن بکننمن۴برادر دارم۳تامتاهل یک مجردولی من تموم کارها ...

انشالله 

ولی من خواهر دارم یه ذره انسانیت نداره

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
تا الان تهوع زیاد اوایل شب الان کل روزتنبل شدن وحشتناک سر دوتا پسرام خیلی زرنگ بودم شوری و شیرینی هر ...

چند هفتته

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
انشالله ولی من خواهر دارم یه ذره انسانیت نداره

الهی بگردم

من برادرمم قهرکرده

مادرم دچار حواس پرتی والزایمرشده

یادش میره وسایل رو کجا میزاره یا اسم هارو جابجامیگه

همش میگم کاش خواهر داشتم دست کمکم بود

الانم ازخدا میخوام بهم توان بده نگهشون دارم محتاج کسی نشم

خدایاهیچوقت دخترخاله نامردموونامزدمونمیبخشم،نامردی خیلی سخته😔کاش میمردم یاباغریبه ازدواج میکرد😔من برج۸نامزدم اومد خواستگاری وبرام انگشتراوردن ونشون شدیم وقراربود7.7عقدکنیم هروقت میرفتم بیرون تنهانمیرفتم یکباردخترخالموبردم برج۱ اونجاعاشق نامزدم شد ومخ شو زد خردادماه همش بحث میکردباهام ونامزدم۹خردادبامن بحث بدی کردوقهرکرد۱۷خردادبهش پیام دادم ازدلش دربیارم ۲تاخطش خاموش بودمثل دیونه هاشده بودم میرفتم محل کارش ببینمش هعی دنیا💔🖤تاشهریورماه پیداش شدگفت بیاببینمت انگار دنیاروبهم دادن کاش نمیرفتم بهم گفت عاشق دخترخالمه ومیخوادتش و۲۷شهریور عقدش کرد😔😔دلم شکسته نمی بخشمشون😭😭🖤💔💔💔❤️‍🩹برام دعاکنیدحالم خوب بشه❤️‍🩹💔واسه داداش گلمم دعاکنیداون عاشق دخترخاله اخریم بود(خواهرهمین نامرد) که بااینکاری که خواهرش کرد متاسفانه عقدداداشموودخترخالم بهم خورد حال داداشم خیلی بده...
دقیقا علایمم مثه توعه تنبل شدم دراز میکشم همش نمیتونم پاشم خب آلت تهوع شب روز دارم از بوی همه غذاها ...

نه من سالاد دوست ندارم تنها میوه ای ک میخورم خیار نمکیه 

ترشی و ماست و زیتون و اینام دوست ندارم ولی پرورده رو میتونم تحمل کنم 

منم مثل شما اشپزی رو باید با ماسک انجام بدم 

بوی شیشه شور دیونم میکنه

مثل شماهم باید دراز بکشم الانم دراز کشیدم حتی سختمه برم دوش بگیرم😢

الهی بگردممن برادرمم قهرکردهمادرم دچار حواس پرتی والزایمرشدهیادش میره وسایل رو کجا میزاره یا اسم هار ...

انشاالله عزیزم 

ولی آرزوی خواهر نکن بعضی خواهرا هستن ب هیچ صراطی مستقیم نیستن

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792