2777
2789
عنوان

میخوام بذارم برم

96 بازدید | 21 پست

دوستان من یه عالمه مشکل داشتم یه عالمه سختیو تحمل کردم که هرکسی نمیتونه تحملش کنه همش صبوری کردم ولی دیشب با همسرم دعوای خیلی بدی داشتیم  بهم خیلی حرفای بدی زد بهم گفت جهیزیتم بردار از این خونه برو طلاق بگیر نظرتون چیه به نظرتون بذارم برم ؟ 💔😔

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

منم دوس دارم برم از بچه ها  و شوهرم دور شم

خسته شدم اینقدر جلوی اینا اشک ریختم و درد کشيدم 

چقدر باعث رنجششون شدم با مشکلام💔💔

مادر یه عدد دوقلو دختر.👭..آقایون سایت درخواست و نظر نذارن مچکرم

اولا که با این 2 جمله کسی نمیتونه بگه طلاق بگیر بعدم ناراحت نشو از حرفم منم زنم منم خیلی مشکلات داشتم . ما زنا سهم خودمونو از تخریب هیچ وقت نمیبینیم . توقع داریم همیشه همه چی از طرف مقابل تعمیر بشه . بشین به زندگی و رفتارت نگاه کن . ببین کجا شما مقصر بودی . طلاق خاله بازی نیست که . تا یه چی بشه بگیم بریم . توی دعوا هم حلوا خیر نمیکنن قطعا شما هم 4 تا بی احترامی کردی . بشین منطقی فکر کن و و در نهایت ادب و آرامش با همسرت صحبت کن

جدی نبوده شاید

خیلی جدی میگفت حتی صدای دعوامون رو مادر شوهرم هم شنید و اومد به مادر شوهرم گفت جمع کنه بره نمیخوام دیگه طلاق بگیریم ...و خیلی حرفای بد دیگه ام زد با اینکه تقصیر اون بود بمونم به نظرت ؟ 😓یا بذارم برم 

اولا که با این 2 جمله کسی نمیتونه بگه طلاق بگیر بعدم ناراحت نشو از حرفم منم زنم منم خیلی مشکلات داشت ...

نه اصلا آرامش سرش نمیشه بهم حرفای خیلی بده زده و توهین کرده اخیرا از این رو به اون رو شده کل وسیله های خونرو کوبید اینور اونور مبلو میخواست از تراس پرت کنه پایین 

درو جوری می‌کوبید که در داشت از جاش کنده میشد غذا درست کرده بودم کل غذارو ریخت بیرون تازه مقصرم خودش بود هزارتا حرف خیلی بدم بهم گفت با اینکه حق با من بود ...😞بعدشم گرفت خوابید  مادرشوهرمم اومد همه چیو انداخت گردن من گفت میخوام طلاقش بدم منم تا خود صبح نخوابیدم یه عالمه گریه کردم حتی میخواستم خودمو بکشم و الان هم تو فکرشم

نه اصلا آرامش سرش نمیشه بهم حرفای خیلی بده زده و توهین کرده اخیرا از این رو به اون رو شده کل وسیله ه ...

عزیزم اگه اینه که شما میگی الکی اینجوری میکنه روانیه . مگه میشه آخه . مشکلات من خیلی بدتر بود ولی یه جا عین آدم با خودم خلوت کردم گفتم تو هم سهم کمی توی این آشوب نداشتی خیلی تلاش کردم ولی درست شد من تا پای طلاقم رفتم حتی جهیزیه رو جمع کردم بردم همه چی تموم شد ولی دیگه اوناج فهمیدم باید درست کنم و شد

تو مشکلت چیه خواهر ؟ 😞من بچه ندارم بذارم برم ؟

29 سالمه...همه دندونام بعد زایمان نابود شدن حالا دوتا کیست هم تو لثه ام دراومده نیاز به جراحیه...نه پول دارم نه کسی ک مراقبمون باشه بتونم برم دندونپزشکی 😔از دیروز صبح تا الان یکسره گریه کردم 😭

مادر یه عدد دوقلو دختر.👭..آقایون سایت درخواست و نظر نذارن مچکرم
عزیزم اگه اینه که شما میگی الکی اینجوری میکنه روانیه . مگه میشه آخه . مشکلات من خیلی بدتر بود ولی یه ...

عزیزم یه ماه اخیر اینجوری شده با اینکه خودش مقصره با اینکه خودشم شاهده یه عالمه سختی رو تحمل کردم ولی اینجوری میکنه خیلی دلمو شیکونده باید چیکار کنم من الان به نظرت ؟ 

بخدا ی سالو نیمه عروسی کردم نفهمیدم چی به چیه اصلا تازه عروس بودن نفهمیدم چیه و یه عالمه چیزای دیگه ....

شما مشکلتون سر چی بود ؟ الان آشتی کردین ؟ 

عزیزم یه ماه اخیر اینجوری شده با اینکه خودش مقصره با اینکه خودشم شاهده یه عالمه سختی رو تحمل کردم ول ...

منم از 6 ماه اول عروسی بساط داشتم به خاطر مامانش خیلی سختی کشیدم خیلی نمیتونی درک کنی تصور کنی . خیلی از خودم گذشتم ولی وظیفه میدونست هی هرچی دعوا کردم نفهید هرچی گفتم مامانت فلانه نفهمید بعد 4 سال با یه دعوای بد با وسیله ها برگشتم خونه بابام . دیدیم چقدر الکی دارم زندگیمو سره یه زن روانی از دست میدم پذیرفتم شورهرم مریضه و وابسته به مادر یه روز یه آدم دیگه شدم رفتم دفترش کلی حرف زدم حتی نمیخواست منو ببینه همش میگفت برو بیرون تا روز دادگاه همون روز کلی قانون و شرط گذاشتیم برای زندگیمون . اون روز من حق طلاق گرفتم و 14 تا از مهریه رو بخشیدم . دیگه واقعا رفیقش شدم گلایه نمیکردم ناراحتیمو با آرامش و در قالب سیاست میگفتم خدا شاهده 3 ساله زندگی مت عین دوران نامزدی شده دیگه احدی از خانوادش منو ندیدن هر بار بهم توهین کردن پشت سرم شوهرم قهر کرد باهاشون . مردا رفیییق میخوان به خدا همه چی حل میشه ببین چه دردی داره که بهت نمیگه ببین چشه .من حرفامو با ایراداته خودم شروع کردم و گفتم تو حق داری این خیلی موثره

منم از 6 ماه اول عروسی بساط داشتم به خاطر مامانش خیلی سختی کشیدم خیلی نمیتونی درک کنی تصور کنی . خیل ...

هی بمیرم برات خیلی سخته خدارو شکر که بازم خوب شده زندگیت ...نمیدونم مشکلش چهیه بار ها با آرامش حرف زدم باهاش ولی بهم نمیگه گفتم مشکلت چیه بگو حلش کنیم نمیگه فرار میکنه یه جورایی میفهمم...دیر میاد خونه به تلفنم جواب نمیده اخیرا تو این یه ماه ماشینمونو تازه عوض کردیم همش دوستاشو میبره اینور اونور همرو میرسونه خونشون  ولی به من اهمییت نمیده در حالیکه قبلا اصلا اینشکلی نبود منم بارها با آرامش باهاش حرف زدم گفته باشه دوباره تکرار کرده تا اینکه دیشب دعوامون گرفت شدید و اون اداهارو درآورد واقعا نمیدونم باید چیکار کنم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792