شوهرم آدم بدی نیست نه لب به دود میزنه نه آدمیه که چشم چرون باشه دست و دلبازه احترام پدر و مادرم رو شدیدا داره خانوادشم آدمای خوبین دوستم دارن الان سه سال عقد بودم چهار ماه عروسی کردم خانوادش ادمایین که یه بار تو زندگیم دخالت نکردن احتراممو دارن چند روز نرم خونشون کلی دعوا میکنن چرا نیومدی دلمون برات تنگ شدتا الان نشده مادرشوهرم تو کار خونش ازم کمک بگیره ولی شوهرم آدمیه که محبت بلد نیست واقعا نمی‌فهمه هر چند قبلا کسی رو دوست داشته اما جدا شدن و من اومدم توی زندگیش حس میکنم کل محبتش از بین رفته دیشب مریض بودم از خواب که بیدار نشد امروزم که فهمید یه زنگ نزد ببینه چطورم مهندس ساختمانه و سرش شلوغه اما واقعا دلیلش قانع کننده نیست که نتونه یه زنگ بزنه خیلی از نظر روحی داغونم نمیگم توجه نمیکنه توی کارای خونه هم تقسیم کار می‌کنه مثلا اگر من داخل خونه رو جارو کنم شوهرم دم در و پله ها رو تمیز می‌کنه اگه من شام و ناهار بپزم اون سفره پهن می‌کنه و جمع می‌کنه من رخت خواب مرتب میکنم اونم اینکارو انجام میده لباساشو خودش میشوره به من نمی‌ده اینا یکمش هستن اما واقعا علاقه بهم نشون نمی‌ده نمیدونم شایدم من نمیفهمم ولی کمبود محبت دارم دوستم میگه طلاق بگیر
دوستت از حسودیش میگه
طلاق نگریا ببخشیدا ولی دوستت حسوده
برا مشکل خودت نمیدونم ولی اون دوستتو جرش بده از طرف من😑
برین مشاور
چرا طلاق
به این خوبی
طلاق نگیر باهاش صحبت کن بهش بگو
چ راحت نسخه طلاق میپیچن با دوستت قطع رابطه کن خونه خراب کنه
شوهر مرد خوبیه. شما هیجان تو رابطتون کم دارید.
به حرف دوستت گوش نکن
بشین باهاش صحبت کن که به محبت کلامی هم احتیاج داری درست میشه حتما
دوستت چرت چ پرت میگ
یک مرد نمونه قسمتت شده
به اون هم نگو دوست بلکه یا حسود یا بی فکر
گلم کمی خودتو مشغول کن
اوایل ازدواج هیجانات بالاس
چون شما هم احتمالا تو خونه هستی و تایم آزادتری داری
فکر و خیالات الکی میاد سراغت
خواسته هات و انتظارات مستقیما به همسرتون بگو
و البته شرایط کاری سختی که داره رو هم درک کن
عزیزم هر کسی دوست داشتنش رو یجور نشون میده الان رفتار ایشون یعنی دوستت داره فقط مدل ابرازش با شما متفاوته
ببخشید که عزیزم این سوال بی ربط میپرسم شما که۴ماه پیش عروسیت بود حنابندان گرفتی لباسش خودت گرفتی یا شوهرت
واااا این دوسته یا دشمن
عزیزم این چه حرفیه
دوست داره
الانم گفته لابد خوابی زنگ نزده ...
یا گفته استراحت میکنی
دوست نداشت میرفت رفیق بازی نصف شب پیداش میشد
دست ب سیاه سفید نمیزد و..
مشکلی شوهرت نداره مشکل اولا دوست حسود خونه خراب کنه بعدم توی دهن بین