دقیقا میفهمم چی میگی
هر کاری کنم جاریم شبیهش را انجام میده یعنی هرکاری ها
برم داخل اتاق میاد تو اتاق برم بیرون میاد بیرون کار کنم اونم کار میکنه نکنم نمیکنه اگه رفتم سر کیفم اونم میره
۱۴ سال پیش برای جهیزیم بهترین مبل را با بهترین منبت همراه ویترین و نهار خوری ۶ نفره سفارش دادم برام ساختن هنوز منی روز اولش نو و سالم اما اونا چند وقت بعد ما عروسی کردن یه دست مبل راحتی معمولی از این مدل قدیمی ها داشت میز نهارخوریش هم ۴ نفره شیشه ای بود
حالا مبل هاش را داد به کسی رفت شبیه مبل و نهار خوری من خرید
هیچ چاره ای نیست جز تحمل ولی واقعا یه وقتا خیلی تو اعصابم میره چون من کارهایی که انجام میدم از فطرتم هست و ذاتی ولی اون تقلید و تقلبی و کاملا تابلو
منم از بچگی از تقلید و تکرار بدم میامد در حدی که مثلا یه تولید کننده پفک تولید میکرد چند وقت بعد یه تولیدی جدید پیدا میشد پفک میزد من بدم میامد میگفتم چرا اینا خودشون خلاقیت ندارن یه چیز جدید بسازن چرا کپی برداری و تقلید میکنن تهش هم میگفتم تقلید کار میمونه
بعد فکر کن با این ذهنیتی که من دارم یکی جلو چشممه که دائم داره حرکات و حرف های من را تکرار میکنه
یعنی مثلا جوراب بچه ها سوراخ بشه بلد نیست بدوزه باور کن دور میندازه بعد من گاهی خیاطی میکنم عمه شوهرم ازم پرسید گفتم میدوزم اونم سریع گفت مانتویی که تنم هست خودم دوختم یعنی اگه میشد من از تعجب شاخ در میاوردم چون اون حتی چرخ خیاطی هم نداره