مهدکودکش نزدیک خونه مادرشوهرمه دخترعمشم اونجاس باهاش گاهی میره خونه مادرشوهر صبرنمیکنه برم دنبالش وقتیم میره اونجا خاک توسرا یا عیب از موهاش میگیرن یا بدنش یا از لباسش یچیزی بار باباش میکنن ک بچت اینجوره بچت اونجوره برمیگرده خونه هرچی بهش میگم نرو این بچه حرف گوش کن نی
خودم نرفتم دنبالش چون مادرشوهر بدش میاد گ سریع اومدی دنبالش زنگ میزنم شوهرمم جواب نمیده اعصابم خورده