نه نکن این کارو خیلی کارزشتیه
بعدشم بیخیال باش فک نکنه خیلی ضعف داری روای قضیه وگرنه بیشتر فکر سواستفاده به سرش میزنه بعدازیه مدتم دوسه ماه به خنده وشوخی بزن بگو یه مدت حال روحیم انقدبد بود همش هذیون میگفتم یه چیزایی الکی سرهم میکردم براخودم که واقعیت نداشت
بذارفک کنه برات اهمیتی نداره
عزیزم استرس نداشته باش اگ قران ببری بدتر ضعف دستش دادی اصلا دیگ هیچ وقت اون موضوع رو ب روش نیاروبازگو نکن بزارازذهنش پاک بشه بعدش همه ی ادم هاک مثل هم فضول نیستن شایداین بنده خدااصلاتااخرعمرش هم هیچی نگفت
عزیزم چرااین کاربچگانه رو کردی آخه الانم همین کاری که میگم بکن آدم بدجنس اصلا قسم وقرآن حالیش نیست
هزاربارم دست رو قرآن بذاره زهرشو میریزه
فقط بیخیال باش بذارفک کنه برات اهمیتی نداره
اینجوری احتمال گفتنش کمتر میشه
کافیه بدونه خیلی میترسی ناخودآگاه فکر باج گرفتن میفته
حالااز هر طریقی
نمیخوام ناراحت یا نگرانت کنم ولی لازمه بدونی که صد درصد میگه، همین اتفاق برام افتاد و زنداداشم یه جوری دستمو گذاشتم تو پوست گردو که نگم برات،
گفتم تو بدترین شرایط شمام اون قرانو نبر فکر میکنه چقدر مهمه باهاش تهدیدتون میکنه
الان یه جوری رفتارکن انگار حالت بده و هی هذیون بگو بعدا بگو اون موقع مامانم بهمم ریخته حالم بد بد هی هذیون میگفتم
یا بهش نزدیک شو راز اونو بفهمم
یا اینکه قبل اینکه اون بگه تو خودت به بقیه بگو
