ازینکه نامزدمو از دست بدم نمیتونم بهش فکر نکنم و میترسم اینقد فکر کنم ک جذبش کنم
هر روز داره 120 کیلومترو تو جاده میاد و میره
محافظ یکی از شخصیت های دولتیه پا ب پاش میره میاد اول غذا رو امتحان میکنه بعد اون میخوره
از اینا گذشته اخلاقم تنده بارها بهش پریدم و حس میکنم دلسرد شده
چیکار کنم این فکرا ولم کنن فردا امتحان دارم نمیتونم بخونم همش چشام تار و اشکیه