فکر کنم چندین تاپیک راجبش گذاشتم
اینقدر همسرش رو دوست داره که نه حد داره نه حساب
جوری تو مهمونی ها و مراسمات یا وقت های خانوادگی با هم بیرونیم به همسرش نگاه میکنه که برق چشماش مشخصه انگار معجزه است.اون ذوق تو چشماش فریاد میزنه...
احترامش به همسرش به خدا چندین بار دیدم همسرش شیفت بوده (خانمش پرستاره) مهمونی بودیم یا بیرون تو طبیعت پیک نیک پسر عموم نشسته بعد همسرش کمی دیر اومده هربار به خدا جلو پای خانمش بلند شده .
حتی اگر هیچکس بلند نشده..
از تک تک کلماتش حتی صحبت های عادی به خانمش از لحن صداش عشق بی حد و حساب مشخصه...
اصلأ براش مهم نیست تمام دنیا باشن یا نباشن فقط خانمش باشه.
جوری که بارها از دختر عموم و زن عموم شنیدم که گفتن جرات نمیکنیم کوچکترین حرفی به خانمش بزنن
دختر عموم گفت داداشم صدبار گفته اگر خانمم هرکاری کرد ناراحت شدید به خودم فحش بدید سرم داد بزنید گلایه کنید اما حق ندارید به اون چیزی بگید نهایتا کارش خیلی بد باشه به خودم میگید من بهش تذکر میدم
بعضی ها از روی حسادت میخوان توجیه کنن چون خانمش از لحاظ تحصیلاتی و شغلی ازش سرتره اینجور دوسش داره اما مگه کم دیدیم خانم از لحاظ تحصیلاتی و شغلی و ظاهری سرتر بوده ولی آقا بداخلاق بود و خیانتکار و رفیق باز و خلاصه
نه به این چیزها نیست به ذات آدمه به عشق واقعیشه
من با چیزهای که از پسر عموم دیدم تا الان ۶ ساله ازدواج کردن مطمئنم خانمش الان خدای نکرده خدای نکرده فلج بشه بیافته رو تخت تا آخر عمرش با عشق ازش پرستاری میکنه و یک تار مو خانمش در اون شرایطم به کسی نمیده و تا زنده باشه وفاداره چون از رفتارش از احترامش از حرفاش از لحن صحبتش از نگاهش از همه چیزش عشق میباره
بارها تو مراسم ها عروسی و عقد اینا و مهمونی ها توجه کردم دیدم ۳۰ تا دختر رقصیدن یا نشستن یا هرچیزی پسر عموم نگاهش فقط روی خانم خودش بوده اونم با ذوق و برق چشماش هیچکس دیگه تماشا نکرده یک برای یک لحظه