امروز عصر با مامانم رفته بودیم مغازه بعد اونجا یه خانمی بود به مامانم گفت دخترت قصد ازدواج نداره مامانم گفت نه ،خانمه به اجبار میخواست شماره مامانمو بگیره 😐
حس بدی بهم دست داد ،حس میکنم پسرش مشکلی چیزی شاید داشته که منتظر بوده هر دختری از کوچه و خیابون رد شد خواستگاری کنه 😐